اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۵ ای دل به غم فراق رایی می زن بر چنگ امید او نوایی می زن زنهار هزیمت مشو ار خسته شوی افتاده و خسته دست و پایی می زن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس غم و جدایی میپردازد. شاعر از دل میخواهد که به رغم حزن فراق، به امید معشوق نوا ببخشد و به مبارزه ادامه دهد. او هشدار میدهد که حتی اگر خسته و بیرمق باشد، نباید تسلیم شود و باید تلاش کند.
هوش مصنوعی: ای دل، به خاطر غم جدایی، بر ساز خود نواهایی بزن که به امید او باشد.
هوش مصنوعی: احتیاط کن که شکست نخوری، اگر خسته و افتادهای، باز هم تلاش کن و دست و پایت را حرکت بده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیگانه صفت دلا هوایی می زن
گه گه لافی زآشنایی می زن
زآن پیش که دست اجلت گیرد باز
در راه خلاص دست و پایی می زن
گر دست بشد ز کار پائی میزن
ور پای نماند هم نوایی میزن
گر نیست ترا به عقل رایی میزن
حاصل هر دم، دم وفائی میزن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.