گنجور

 
ابوعلی عثمانی

و از ایشان بود ابوعثمان سعیدبن سَّلام المغربی یگانۀ عصر بود پیش از وی چون او نشان ندهند صحبت ابن کاتب و حبیب مغربی و ابوعمرو زُجاحی کرده بود و نَهْرَجوری را و ابن الصائغ و پیران دیگر دیده بود، وفاة او بنشابور بود اندر سنۀ ثلاث و سبعین و ثلثمایه، وصیّت کرد تا امام ابوبکر فورک بر وی نماز کند.

استاد ابوبکر فورک گفت که اندر نزدیک ابوعثمان مغربی شدم آنگاه که اجل وی نزدیک آمده بود و علی قوّال صغیری چیزی همی گفت چون حال بر وی بگشت اشارة کردیم علی را تا خاموش شد شیخ ابوعثمان چشم باز کرد و گفت چونست که علی هیچ چیز نمی خواند یکی را از حاضران گفتیم تا بپرسد او را که مستمع سماع بر چه می کند که من حشمت دارم از وی اندرین حال، بپرسید گفت از آنجا شنود که شنوانند و اندر ریاضت کارش بزرگ بود.

ابوعثمان گوید تقوی ایستادنست از بر حدها که اندر وی تقصیر نکند و از حد فراتر نشود.

و گوید هر کی صحبت توانگران بر صحبت درویشان اختیار کند خدای عزّوجلّ او را بمرگ دل مبتلا کند.