شب نشد از تاب تب پیرهن آتشکده
پیرهنم شعله بود، انجمن آتشکده
صورت شیرین بکاشت، گلشنی از خار و خس
بهر خود آماده ساخت، کوهکن آتشکده
سینهٔ سوزان من، قبلهٔ گبران شده است
روح من آتش بود، جسم من آتشکده
سرد نگردد ز مرگ، ای دل آتش فروز
می برم از پیرهن در کفن آتشکده
رو سوی گلخن دلا، باغ و گلستان مشو
بس که بر افروختی در چمن آتشکده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از تمثیلی از "آتشکده"، به بیان احساسات درونی و عشق عمیق خود میپردازد. او نشان میدهد که همچون آتش، عشق و عواطفش شعلهور و سوزاناند. تصویرسازی از پیرهن شعلهور و گلشنی که از خار و خس پر شده، به نمادینی از زیبایی و درد در عشق تبدیل میشود. شاعر از سینهاش به عنوان قبله گبران (پیروان آتش) یاد میکند و تأکید دارد که روحش آتشین است. در نهایت، او با اشاره به عدم ترس از مرگ و پرهیز از دوری از باغ و گلستان، شور و شوقش را برای عشق و زندگی نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در شب، به خاطر تب و تابی که داشتم، لباس آتشینم شعله ور بود و فضای دور و برم مانند انجمنی از آتش به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: شخصی زیبا و دلنشین به وجود آورد، در حالی که برای خود باغی پر از خار و گیاهان بیفایده ساخته است، همان کسی که آتشکده را میسازد.
هوش مصنوعی: دل سرد و داغ من، مکان پرستش کسانی شده که به آتش ایمان دارند. جان من مانند آتشی سوزان است و تن من همانند آتشکدهای میباشد.
هوش مصنوعی: ای دل آتشین، نگران مرگ نباش، چرا که من شعلهای از آتش زندگی را از زیر پیراهن خود به همراه میآورم و آن را در آتشکدهام قرار میدهم.
هوش مصنوعی: به سوی دل خود برگرد، به باغ و گلستان وابسته نشو، زیرا که خود در دل چمن، آتش عشق و شور را افروختهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.