کو می شوقی که دل مست جنون آید برون
هر نگاه از دیده با صد موج خون آید برون
ناله تا نزدیک لب صد جا شود پا مال او
جان بیمار از درون سینه چون آید برون
چون رود فرهاد با آن جذبه، شاید گر شبی
صورت شیرین ز قید بیستون آید برون
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
کو می شوقی که دل مست جنون آید برون
هر نگاه از دیده با صد موج خون آید برون
ناله تا نزدیک لب صد جا شود پا مال او
جان بیمار از درون سینه چون آید برون
چون رود فرهاد با آن جذبه، شاید گر شبی
صورت شیرین ز قید بیستون آید برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حالت عاشقانه و جنونی صحبت میکند که دل او را پر کرده است. او به شوقی اشاره میکند که میخواهد از درونش بیرون بیاید. نالههای او نزدیک لبش است و جان بیمار او در حال خروج است. همچنین، او به فرهاد و جذبهاش اشاره میکند و این امید را دارد که روزی معشوقش به راحتی از قید بیستون رهایی یابد.
هوش مصنوعی: کجاست آن شوقی که دل را از سر مستی به جنون برساند؟ هر بار که به چیزی مینگرم، حس میکنم که با صدای شرنگهای خون، احساسات و هیجانها از درونم بیرون میآید.
هوش مصنوعی: به خاطر درد و اندوهی که در دل دارم، نالهام به جایی میرسد که ممکن است دیگران هم آن را بشنوند. جان بیمار من از عمق سینهام تلاش میکند تا به بیرون بیاید و آزادی یابد.
هوش مصنوعی: شاید روزی شیرینرو، مانند فرهاد که با شور و شوق به رود میشتابد، از کوه بیستون بیرون بیاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.