کو عشق که در غمزدگی نام برآرم
دستی به سزای دل خود کام برآرم
بد خوی شوم روزی و این جان غم اندیش
از غمکدهٔ سینهٔ بد نام برآرم
سررشتهٔ زنار جهانی به کف آمد
یک رشته گر از پردهٔ اسلام برآرم
گر روشنی راز برون افکنم از دل
گلبانگ ان الحق ز در و بام برآرم
معشوق وفادشمن و عیب است که در عشق
ناباخته هستی به وفا نام برآرم
از دام غم آزاد مشو کز دل عرفی
اهوی حرم نیست که از دام برآرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواهم که به آزادی دل نام برآرم
این طوطی شیرین سخن از دام برآرم
گر زین قفس تنگ برآیم دو سه گامی
چون کبک دری قهقهه از کام برآرم
زین گونه که ناوک فکنانم به کمین اند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.