گفتم نکنم ز کین فراموش
در حشر مکن همین فراموش
کو زخم کرشمه ای که از ذوق
بر لب شود آفرین فراموش
خون جوش نمی زند ز خاکم
از کشته مکن چنین فراموش
صیدی گذرد که از خرامش
صیاد کند کمین فراموش
از نکهت او نسیم کرده است
بوی گل و یاسمین فراموش
صد شکر که صاحبان خرمن
کردند ز خوشه چین فراموش
جسم ار نه مطیع امر باشد
دانسته کند مکین فراموش
وین کاش گرم چو باد ناید
دنیا شودم چو دین فراموش
از بیم شکوه بر زبانم
چون گریه در آستین فراموش
می می کند از کرشمهٔ تو
افروختن جبین فراموش
از کلک من ار غذا گرفتی
کردی مگس انگبین فرموش
یاران بکنید یاد عرفی
می خواستمش چنین فراموش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر عرفی است که در آن به موضوع فراموشی و ناکامی در فراموش کردن عشق و دردهای گذشته اشاره دارد. شاعر میگوید که هرگز نتوانسته از کینه و یاد زخمهای عشق فراموشی بگذراند و هرچند تلاش میکند، یاد آن خاطرات و احساسات همچنان در او باقی میماند. او به زیباییهای نهفته در یاد معشوق، تاثیری که آن عشق بر زندگیاش گذاشته و عدم توانایی در فراموش کردن آن اشاره میکند. در کل، احساساتی از ناامیدی، عشق، و یادآوری درد در این اشعار موج میزند.
هوش مصنوعی: گفتم که از کینه چیزی نگویم و فراموشش کنم؛ اما در روز محشر، تو هم همین کار را نکن.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و تاثیرگذاری عشق اشاره دارد. احساساتی که از عشق ناشی میشود، میتواند چنان عمیق و دلنشین باشد که حتی یاد آن زخم و درد نیز شیرین و لذتبخش به نظر برسد. در اینجا به نوعی از زیباییهای عشق و اثرات آن بر روح و روان انسان اشاره شده است.
هوش مصنوعی: خونم از زمین نمی جوشد، پس به خاطر کشتهام اینگونه فراموشم نکن.
هوش مصنوعی: یک شکارچی میگذرد که در حرکت خود ممکن است طعمه را فراموش کند.
هوش مصنوعی: بوی گل و یاسمین به خاطر عطر خوش او در فضا پخش شده است و این عطر آنقدر دلنشین است که فراموشی را از یاد برده.
هوش مصنوعی: سپاس فراوان که صاحبان مزرعه از برداشت خوشهها غافل شدند.
هوش مصنوعی: اگر بدن به فرمان obey نکند، باید بداند که مکانش فراموش شده است.
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که مانند باد، گرم و آزاد باشم و از این دنیا بگذرم، همانطور که دین و اصولش را فراموش کردهام.
هوش مصنوعی: از ترس اینکه نکند از من شکایت شود، حرفهایم را مانند اشکی که در آستین پنهان شده، فراموش میکنم.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت تو، چهرهام داغ و سوزان شده و نمیتوانم آن را فراموش کنم.
هوش مصنوعی: اگر از قلم من چیزی به دست آوردی، مگس عسل را نادیده بگیر.
هوش مصنوعی: دوستان، یادآوری کنید که من چه آرزویی از عرفی داشتم، اما حالا آن را به کلی فراموش کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.