گنجور

 
عرفی

جان غمگین مفروش و دل خشنود مخر

نقد همت مده و عشوهٔ مقصود مخر

درد گفتار نگر، گوش به افسانه ببند

شعله را تیغ کن، آرایش با دود مخر

سینهٔ گرم نداری مطلب صحبت عشق

آتشی نیست چو در مجمره ات عود مخر

ذکر معشوق کن و درس فلاتون مشنو

بلبل مست شو و نغمهٔ داود مخر

عرفی از مصلحت کار فراموش مکن

مده از کف به زیان، گوهر بی سود مخر