کنون که دیده خریدیم، باغ ها گم شد
شکست توبه، شراب از ایاغ ها گم شد
برای گم شدگان، صد سراغ حاضر بود
مرا چو نام برآمد، سراغ ها گم شد
به شاخ سنبل زلفی، دلم نشیمن کرد
که زیر سایهٔ برگیش باغ ها گم شد
به روزگار من ای شمع آفتاب مخند
که در سیاهی روزم چراغ ها گم شد
رسید محمل عرفی به آستان بهشت
ز عیش خانهٔ جنت فراغ ها گم شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حال و هوای غم و ناامیدی را به تصویر میکشد. شاعر از گم شدن باغها و زیباییها سخن میگوید و به توبه و شکست آن اشاره میکند. او حسرت گمشدگان را دارد و میگوید برای آنها سوژههایی پیدا شده است. عشق و زیبایی در دل او جا گرفته، اما زیر سایه آن زیباییها، همچنان چیزهای ارزشمندی گم شدهاند. شاعر از آرزوهایش مینالد که در روزگار تاریکی زندگیاش، شادی و نور گم شدهاند، و در آخر به جنت و زیباییهایش اشاره میکند که دیگر در دسترس قرار ندارد.
هوش مصنوعی: حالا که ما به شیوهای دیگر به دنیا نگریستهایم، زیباییها و نعمتهای زندگی را از دست دادهایم. دیگر توبه و پشیمانی فایدهای ندارد و لذتهای گذشته مانند شراب از دست رفتهاند.
هوش مصنوعی: وقتی که نام گم شدگان به میان آمد، هر چه سراغ و نشانه داشتم برای آنها آماده بود، اما وقتی نامشان بر زبان آمد، همه آن سرنخها و نشانهها ناپدید شدند.
هوش مصنوعی: دل من جایی آرام گرفت که در زیر سایهی برگهایش، باغها را گم کردم.
هوش مصنوعی: ای شمع، به روشنایی روزگار من نناز و نلبک نزن، زیرا در این تاریکی، نورها و نشانههایمان را گم کردهام.
هوش مصنوعی: عرفی به بهشت نزدیک شد و از شادیهای خانهٔ جنت، احساس راحتی و بیخیالی او از بین رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.