در بیان عارف شدن به مراتب جانبازان راه حقیقت از در ارادت به شیخ طریقت از ر اه مراقبه گوید:
باز هستی، طاقتم را طاق کرد
دفتر صبر مرا؛ اوراق کرد
یادم آمد؛ خلوتی خالی ز غیر
پیری اندر صدر آن، یادش بخیر
خم صفت، صافی دل و روشن ضمیر
خضروش، گمگشتگان را دستگیر
مر مرا از حال خویش افزوده حال
خواب بود این می ندانم یا خیال؟!
هشت بر زانو، سر تسلیم من
خواست تا سری ...
پس لب گوهر فشان آورد پیش
پیشتر بردم دو گوش هوش خویش
از دم آن مقبل صاحب نظر
گشتم از شور شهیدان، با خبر
عالمی دیدم ازین عالم، برون
عاشقانی، سرخ رو یکسر ز خون
دست بر دامان واجب، بر زده
خود ز امکان خیمه بالاتر زده
گرد آن شمع هدی از هر کنار
پرزنان و پرفشان، پروانهوار
ترسم از این بیشتر، شرحی دهم
تار تن را، نطق بشکافد ز هم
ز آنکه در گوش من آن والانژاد
گفت، اما رخصت گفتن نداد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف تجربههای عارفانه و حالات روحانی خود میپردازد. او میگوید که با ارادت به شیخ طریقت و از طریق مراقبه به درک بالاتری از حقیقت دست یافته است. او احساس میکند که صبر و تحملش تضعیف شده و به یاد خلوتهای خالی از غیر میافتد. در این حال، او با شخصی عارف و صاحب نظر ملاقات کرده که او را به دنیای معنوی و عشقی از عشق ورزان متصل میکند. این عشق، آمیختهای از شور و شوق است که او را به دنیای برون از عوالم مادی میکشاند. در انتها، شاعر به احتیاط در بیان تجربههایش اشاره میکند و از خاطرش میگذرد که ممکن است در گوشش صدایی بگوید که اجازه بیان بیشتر را ندهد.
هوش مصنوعی: در مورد شناخت عارفان از درجات جانبازان حقیقت و ارادت به شیخ طریقت، از طریق مراقبه و توجه به درون، صحبت میشود.
هوش مصنوعی: حالت و حضور تو باعث شده که صبر و تحمل من تمام شود و دیگر نتوانم ادامه دهم؛ مانند این که نامه صبر من ورق ورق شده است.
هوش مصنوعی: یاد من آمد که در یک جای خلوت و دور از دیگران، پیری در صدر نشسته بود. به یاد او، حس خوبی در دلم شکل گرفت.
هوش مصنوعی: خمره که شکل خمیدهای دارد، اما دلش پاک و فکرش روشن است، به گمشدهها کمک میکند.
هوش مصنوعی: مرگ من به خاطر وضعیت خودم، همچون در حالتی است که خوابم و نمیدانم این حالت ناشی از میباشد یا فقط خیالی است.
هوش مصنوعی: من به نشانهٔ فروتنی و تسلیم، زانو زدهام و خواستهام که سرم را به سمت زمین بگذارم.
هوش مصنوعی: لبهای او مانند جواهر میدرخشید و من پیش از آنکه عمق کلامش را درک کنم، هوش و حواسم را به او معطوف کردم.
هوش مصنوعی: به واسطه وجود آن شخص خوشنما و صاحب فکر، از حال و هوای شهیدان آگاه شدم.
هوش مصنوعی: در دنیای دیگری انسانی را دیدم که عاشقان زیادی را جمع کرده بود، آنها با چهرههای سرخ و پر از شور و حال، به خاطر عشق و احساسات عمیقشان خون به دل دارند.
هوش مصنوعی: با تکیه بر کارهای واجب و ضروری، از خودم و تواناییهایم فراتر رفتهام و به اوج رسیدهام.
هوش مصنوعی: در اطراف آن شمع راهنما، از هر سو با شوق و ذوق، پروانهها در حال پرواز و رقص هستند.
هوش مصنوعی: مبادا بیشتر از این، توضیحاتی درباره وضعیت خود بدهم که ممکن است زبانم از هم بگسلد و نتوانم درست بیان کنم.
هوش مصنوعی: کسی از نسل بلندمرتبه و نجیب در گوش من سخن گفت، اما اجازه نداد که من پاسخی بدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.