گنجور

 
عبید زاکانی

شماره ۱ - در مدح خواجه رکن‌الدین عمیدالملک وزیر: ساقیا موسم عیش است بده جام شراب - لطف کن بسته لبان را به زلالی دریاب

شماره ۲ - در مدح سلطان اویس جلایری: ساقی بیار باده و پر کن به یاد عید - در ده که هم به باده توان داد، داد عید

شماره ۳ - در مدح شاه شیخ ابواسحق: از شکوفه شاهدان باغ معجر بسته‌اند - نوعروسان چمن را زر و زیور بسته‌اند

شماره ۴ - در توحید و منقبت: ای ز آفتاب صنع تو یک ذره کاینات - فیض تو عقل را مدد و روح را حیات