گنجور

 
عبید زاکانی

امشب من و چنگیی و معشوقهٔ چست

بودیم به عیش و عهد کردیم درست

ساقی ز بلور ناب بر روی زمین

میکشت عقیق و لؤلؤتر میرست

 
sunny dark_mode