بیش از این از ملک هر سالی مرا
خردهای از هر کناری آمدی
در وثاقم نان خشک و ترهای
در میان بودی چو یاری آمدی
گه گهی هم باده حاضر میشدی
گر ندیمی یا نگاری آمدی
نیست در دستم کنون از خشک و تر
زآنچه وقتی در کناری آمدی
غیر من در خانهام چیزی نماند
هم نماندی گر به کاری آمدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی بیانگر حس تنهایی و فقدان است. شاعر به خاطراتی اشاره میکند که در سالهای گذشته، اشخاص و چیزهایی از دور و برش به او نزدیک میشدند و لحظاتی را در کنار او سپری میکردند. اما اکنون، او در وضعیتی قرار دارد که هیچکس در کنار او نیست و از آنچه که در گذشته وجود داشت، چیزی باقی نمانده است. او حسرت میخورد که حتی نانی برای خوشآمدگویی ندارد و تمام یادها و همراهیها به فراموشی سپرده شدهاند.
هوش مصنوعی: من به اندازه کافی از سرزمین هر سال گلایهای دارم که از هر طرف به من رسیده است.
هوش مصنوعی: من در بند و اسارت زندگیام، تنها یک تکه نان خشک و مقداری سبزی در میان دارم، اما وقتی دوستی به کمکم میآید، همهچیز رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: گاههایی پیش میآمد که شراب حاضر میشد، یا زمانی که دوستی یا محبوبی سر میرسید.
هوش مصنوعی: در حال حاضر هیچ چیزی در دستم نیست، چه خشک و چه تر، از آن زمانی که تو به کنارم آمدی.
هوش مصنوعی: در خانهام هیچ چیز دیگری وجود ندارد و تو هم که اگر به کاری بیایی، دیگر نمیمانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در ره بغداد کز هر جانبی
ناله افتاده باری آمدی
داشتم اسبی که از رفتار او
بر دلم هر دم غباری آمدی
اندکی زر نیز بود اما نبود
[...]
از رخوتم عاریت کردی طلب
(چون برم از پیش یاری آمدی)
از فراش خانه هیچم کم نبود
(گر بمن خرم نکاری آمدی)
جامه بودی مرا از صوف نیز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.