چشمت که بلای چشم آهوست
صیاد ستمگر و جفا جوست
دل ها همه صید او و او را
تیر از مژه و کمانش ابروست
هر غمزه کز او بدل نشیند
پیکان بلا و تیر جادوست
در خواب چو دید نرگسش گفت
بیدار مکن که فتنه اش خوست
چون نور حیات جاودان یافت
هر کس که شهید غمزه اوست
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
چشمت که بلای چشم آهوست
صیاد ستمگر و جفا جوست
دل ها همه صید او و او را
تیر از مژه و کمانش ابروست
هر غمزه کز او بدل نشیند
پیکان بلا و تیر جادوست
در خواب چو دید نرگسش گفت
بیدار مکن که فتنه اش خوست
چون نور حیات جاودان یافت
هر کس که شهید غمزه اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره جذابیت و زیبایی خاص چشم معشوق است که مانند چشم آهو میباشد. شاعر به تشبیه صیاد و شکار اشاره میکند و میگوید که دلها به دام زیبایی او افتادهاند. هر غمزه و نگاه او، مانند تیر و پیکان، تاثیر سحری و سوزانی دارد. شاعر در خواب به نرگس زیبای معشوق اشاره میکند و میگوید بیدار نشو، چون فتنه زیبایی او در خواب هم ادامه دارد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که هرکس قربانی جذابیت و غمزه معشوق شود، به نوعی جاودانه خواهد شد.
هوش مصنوعی: چشمان تو زیبا و دلربا هستند، اما آنها مانند تیرهای بلای صیاد، کسی را تحت فشار و ظلم قرار میدهند.
هوش مصنوعی: دلهای همه به دام عشق او افتادهاند و او با تیرهایی که از مژههایش به پرواز در میآید و با ابروهایش مانند کمانی قدرتمند، بر آنها تسلط دارد.
هوش مصنوعی: هر نگاهی که از او به کسی بیفتد، مانند پیکان درد و تیر سحر است.
هوش مصنوعی: در خواب، وقتی نرگس خود را دید، به او گفت که بیدار نکند، زیرا خواب او جذاب و فریبنده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که از زیبایی و جذابیت عشق او بهرهمند شود، به زندگی جاودانی دست مییابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دی گفت به طنز نجم قوال
کای بنده سپهر آبنوست
در زنگولهٔ نشید دانی
گفتم چه دهند از این فسوست
در پردهٔ راست راه دانم
[...]
درویشنواز و میهماندوست
اقبال دراو چو مغز در پوست
سرمست درآمد از درم دوست
لب خندهزنان چو غنچه در پوست
چون دیدمش آن رخ نگارین
در خود به غلط شدم که این اوست
رضوان در خلد باز کردند
[...]
چون جان و دلم ملازمِ اوست
بنشست به جایِ جان و دل دوست
بوییست بمانده در دماغم
از دوست حیات من از آن بوست
یارم چو به حسن بینظیرست
[...]
زان گونه شدست نوفلش دوست
کان دل شده مغز گشت واین پوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.