بود رندی سخت مخمر هولناک
در کفش یکسان نمودی زر و خاک
ساعتیش از خمر خالی کس ندید
صعب تر زو لاابالی کس ندید
هر چه دیگر داشتی آن پاک رو
بعد عورت پوش کردی در گرو
هر چه حاصل کردی و اندوختی
چون جهان بر خویشتن بفروختی
ناگهش دست قضا دامن گرفت
خون ناحق یا به حق گردن گرفت
شحنه فرمان داد بر حکم قصاص
مال داری خواست کش بدهد خلاص
خون بها گفتا مقرر میدهم
بندۀ من باش کو زر میدهم
مرد خونی گفت کشتن اختیار
میکنم تا زیستن نبود به عار
کشتن اولیٰتر درین درماندگی
کز برای مال دنیا بندگی
خویشتن را بندۀ زر چون کنم
سفلگی کی کردهام کاکنون کنم
گوی مردی وقت کشتن در ربود
تا نباید بندۀ مخلوق بود
شیر مردان اندرین دیر مجاز
دست همت بگسلانند از نیاز
نی چو آن افتاده در آب هلاک
برنگیرند از هوس دل زین مغاک
غرقۀ بدبخت نافرجام کار
خویشتن را در جهان کرد اعتبار
بست همچون جاهلان جان برمیان
تا دو دینارش مگر نبود زیان
گرچه این هم شیوۀ تحقیق نیست
چون کند بدبخت کش توفیق نیست
حالتی دیگر که جانم داغ کرد
باز گویم از یکی زن شیر مرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، فردی به نام رند که در حال نوشیدن شراب است، در وضعیتی سخت و هولناک قرار دارد. او خود را در مقابل قضا و قدر مییابد و در میان کشمکشهای مالی و جانی گرفتار میشود. هنگامی که او در پی نجات خود و حفظ مالش است، در نهایت با حقیقت تلخی مواجه میشود که کشتن نسبت به زندگی تحت ظلم مال دنیا، بهتر است. در این میان، انتقاد از بندگی برای دنیا و زر و تمایل به مال دنیا بیان میشود. این شعر به نوعی به مباحث اخلاقی و انسانی در مواجهه با مشکلات و انتخابها اشاره دارد و از اهمیت آزادگی و روحیه قهرمانی سخن میگوید. نهایتاً، گویا فرد با مشکلات خود مواجه میشود و در پی یک تغییر اساسی است.
هوش مصنوعی: یک انسان شگفتانگیز و رند، چهرهای ترسناک دارد که در یک حالت متضاد، میتواند خاک و طلا را در یک کفش به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: هیچکس دشواریِ بیخیالی و بیتوجهی را از شراب خالیتر و خالیتر از آن نمیبیند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که قبلاً داشتی، اکنون آن زن با وقار و باحیا، آن را پوشانده و در آغوش خود نگهداشته است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به دست آوردی و جمع کردی، در نهایت باید آن را به خودت بفروشی و بر خودت سرمایهگذاری کنی.
هوش مصنوعی: به ناگاه تقدیر دامان او را گرفت و او گردن گرفت تا به خون ناحق یا به حق دچار شود.
هوش مصنوعی: شحنه (پلیس) دستور داد که بر اساس قانون قصاص، کسی که مال را از دست داده، باید جبران خسارت کند و آن را پرداخت کند تا از این وضعیت آزاد شود.
هوش مصنوعی: خون بها گفت: من مقرر میکنم، اما تو باید بنده من باشی تا طلا به تو بدهم.
هوش مصنوعی: مردی با خونریزی گفت که ترجیح میدهد کشته شود تا اینکه زندگیای را قبول کند که به خاطر آن شرمنده باشد.
هوش مصنوعی: در این درماندگی، بهتر است که شخصی را که باید از بین برود، قربانی کنیم تا برای مال و ثروت دنیا تن به بندگی ندهیم.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم خودم را به بندگی طلا درآورم، در حالی که هیچگاه در زندگیام حقارت را تجربه نکردهام و اکنون نمیخواهم به آن دچار شوم؟
هوش مصنوعی: مردی که در زمان ضرورت و هنگامی که خطر جانش را تهدید میکند، باید از ترس و وابستگی به دیگران دست بردارد و به زندگی و هدف خود وفادار باشد.
هوش مصنوعی: مردان شجاع در این مکان بیمعنا، اراده و تلاش خود را از وابستگیها آزاد میکنند.
هوش مصنوعی: چون نی در آب افتاده و در حال غرق شدن است، دل را از آرزوها و وسوسههای بیهوده دور کنید تا از این باتلاق رهایی یابید.
هوش مصنوعی: انسانی که در زندگی خود به ناامیدی و شکست دچار شده، تلاش میکند تا اعتبار و جایگاهی در دنیا به دست آورد، اما در این مسیر غرق میشود و به بنبست میرسد.
هوش مصنوعی: انسانها گاه با نادانی و جاهلیت خود، جانشان را در معرض خطر قرار میدهند تا تنها یک چیز کوچک و بیارزش را بدست آورند، در حالی که در واقع این کارشان به ضررشان تمام میشود.
هوش مصنوعی: هرچند این روش برای بررسی و تحقیق مناسب نیست، اما بدبختی ایجاد شده ناشی از فقدان توفیق است.
هوش مصنوعی: احساسی دیگر که جانم را میسوزاند، دربارهی یک زن قدرتمند سخن میگویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.