گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

کار این است که از کارِ جهان آزادیم

به دلی فارغ از اندیشه ی جان آزادیم

فارغیم از هوسِ خواجگی و خیل و حشم

بل‌که از نیک و بدِ کون و مکان آزادیم

دیده ای سرو که در باغ برآید ز چمن

مفرد انیم که چون سروِ روان آزادیم

گه جوان یارِ قدم بودی گه پیرِ دلیل

بعد ازین از مددِ پیر و جوان آزادیم

سرّ هر نه فلک از خلق نهان گو می باش

ما هم از خلق و هم از سرّ نهان آزادیم

در نگیرد سخنِ دوزخ و جنّت با ما

حق گواه است کزین فارغ و زان آزادیم

پیش تر بستگیِ ما ز نزاری بودی

زو هم آزاد ببودیم و همان آزادیم