گر بر آرد عشقت از جانم قیامت
من نخواهم کرد بر عاشق ملامت
دیگران را جامه می سوزد مرا جان
بر من مسکین چه می آید غرامت
در بلای عشق می خواهم همیشه
من نمی خواهم در این طوفان سلامت
من ندانم در کدامین وجه باشم
چون ز بالای جهت برخاست قامت
عالمی در علت رشک از من و تو
بر قد و بالای ما بود این علامت
زلف آرامیده ی من چند شوری
نیست در تشویش کس را استقامت
هر چه در هستی ما از خشک و تر بود
رغم ما را بستند از ما تمامت
گر نخواهد کرد جان در کار عشقت
سود کی دارد نزاری را ندامت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.