بوی عرق چین تو باد صبا برگرفت
یا زخواص بهار نشو و نما برگرفت
گویی عطار صبح کرد معنبر جهان
نافه ی چین برگشاد مشک ختا برگرفت
بوی گل بی وفا در سرش افکند شور
بلبل شوریده سر راه نوا برگرفت
کرد دماغ خرد ممتلی از بوی خوش
از اثر آن نسیم سیر ز ما برگرفت
عقل سراسیمه شد صبر درآمد ز پای
از سر ما لطف تو دست چرا برگرفت
دل که ز ما برشکست سیر شد از ما دگر
قاعده ی نو نهاد خوی شما برگرفت
هم به کناری امید داشتمی پیش ازین
حسن تو خود از میان رسم عطا برگرفت
بر تو ملامت کند هر که به گوشش رسید
کز تو نزاری چرا راه رجا برگرفت
گفتمش آنِ توام گفت تو آن خودی
من ز کجا گفتمش او ز کجا برگرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.