تشنه ام ساقی بیاور کاس را
بیش نشنو قول هر نسناس را
تو بگردان دور خود دور زمان
گو بگردان بر سر ما آس را
بامدادان بر سر ما کن سبک
سرگران بر لب کشیده کاس را
تا مگر جانی دهد دل مرده را
یا مگر دفعی کند وسواس را
کس نیارد همچو ما در رزم عشق
طاقت پیکان چون الماس را
پیش تیر ناوک چشمان مست
حد خفتان کی بود قرطاس را
چون نمیآید به دستم یار جنس
لاجرم بر هم زنم اجناس را
تا نباید منت منعم کشید
زان سبب بگزیدهام افلاس را
میکند روشن نزاری عالمی
چون برآرد از دوات انقاس را
مالکی باشد که از روی حسد
معترض باشد مسیح انفاس را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا فریبد او عوام الناس را
می نماید فربهی آماس را
گر که بگذاری ز سر وسواس را
با تو گویم «تَأمُرُونَ النَّاس» را
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.