ای با جفا در ساخته با ما نمیسازی چرا
روزی ، شبی ، وقتی ، دمی ، با ما نپردازی چرا
با غمزگان مست گو ، صلح است ما را با شما
بر زه کمان کردن که چه، وین ناوکاندازی چرا
گر نیستی در خون من ، خصم دل مجنون من
از زلف طرّاری که چه ، وز غمزه طنازی چرا
آشفته چون من بلبلی بر گلستان روی تو
افتاده در بند قفس با این خوش آوازی چرا
سر پیش حکمت بر زمین، داریم و نامت بر نگین
بر عاجزان ممتحن این گردن افرازی چرا
نا کرده از شهد لبت روزی به عمداً چاشنی
شبهای تا روزم چو شمع از سوز بگدازی چرا
با آن که داری روز و شب ، با من مصاف و عربده
من صلح را در میزنم، تو جنگ آغازی چرا
گه انتظارم میدهی گه نا امیدم می کنی
با چون نزاری والهای این بُلعجب بازی چرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به درد و رنج روحی خود و بیمهری معشوق اشاره میکند. او میپرسد چرا معشوق با او همکاری نمیکند و در لحظههای مختلف به او توجه نمیکند. شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و از احساسات عمیق خود نسبت به او میگوید. او احساس میکند که هر بار تلاش میکند تا به صلح برسد، معشوق جنگ و جدال را آغاز میکند. شاعر در عین انتظار و امید، ناامیدی را نیز تجربه میکند و به این بازی عجیب احساسات معشوق اشاره میکند. در نهایت، او از این بلاتکلیفی و سردرگمی گلایه دارد.
هوش مصنوعی: تو که با ما رفتاری پر از جفا داری، چرا در هیچ زمانی حتی برای یک لحظه هم با ما همراه نمیشوی و برای ما نمیکوشی؟
هوش مصنوعی: با معشوقان دلربا صحبت کن، زیرا صلح و آرامش ما با شما برقرار است. چرا اینقدر در تلاش برای جنگ و تهاجم هستید، در حالی که ما فقط به دوستی و محبت میاندیشیم؟
هوش مصنوعی: اگر در زندگی من نیستی، دشمن قلب دیوانهام از زیبایی موهای فریبندهات و از ناز چشمانت چه اهمیتی دارد؟
هوش مصنوعی: من مثل بلبل شدم که در گلزاری زیبا گرفتار قفس است و با این صدای دلنواز چرا در این وضعیت آشفته هستم.
هوش مصنوعی: ما با تواضع و حکمت خود را به زمین میزنیم، و نام تو را بر نگین مینویسیم. اما در برابر آزمونهای زندگی، این بلندپروازی نادرست است.
هوش مصنوعی: روزی به طور عمدی از شیرینی لبانت بهرهمند نشدم، به همین خاطر شبها مانند شمع از تشنگی و سوزش در حال ذوب شدن هستم. چرا این گونه مرا رنج میدهی؟
هوش مصنوعی: با اینکه تو همیشه در دسترس هستی و در کنار من قرار داری، من به دنبال آرامش و صلح هستم. اما تو چرا جنگ و درگیری را آغاز میکنی؟
هوش مصنوعی: گاهی امید به من میدهی و گاهی نا امیدم میکنی. با این حال، ای نزار! این بازی عجیب و غریب چیست؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای غافل از رنج هوس آیینهپردازی چرا
چون شمع بار سوختن از سر نیندازی چرا
نگشودهمژگان چون شرر از خویشکن قطع نظر
زین یک دو دم زحمتکش جام و آغازی چرا
تاکی دماغت خونکند تعمیر بنیاد جسد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.