یاد باد آن که مرا با تو قراری بودی
در میانِ من و تو واسطه یاری بودی
گر چه از سعیِ رقیبان گلهها داشتمی
گهگهم با رخ تو هم سر و کاری بودی
هم رقیبانِ تو صد بار جفا بردندی
تا مرا یک نفسی پیشِ تو باری بودی
گفتمش دوش کجا با که کشیدی باده
هر چه در نرگسِ مستِ تو خماری بودی
همه شب زلفِ تو بر گردنِ من پیچیده
هم چو از عنبر تر تافته ماری بودی
بلبلِ مستِ گلستانِ تو بودم هموار
خلق را با من از آن واسطه خاری بودی
گفتمی نیست مرا هیچ تعلّق با او
این زمان معترفم معترف آری بودی
از کنارم همه شب تا به میان در خون است
در میان کاش که با دوست کناری بودی
ناله ی عشق تو بر صد ره رساندی همه شب
در جهان گر چو نزاری تو زاری بودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.