ترش گرفته دو ابرو و لب چنان شیرین
به خشم سر که میامیز بر عسل چندین
بیا و لب به لبم بر نه و دلم دریاب
که جز چنین نتوان داد درد را تسکین
در آی و خانه بیارای و وقت ما خوش کن
شراب کی بستان و زمانکی بنشین
به لطف باز طلب دوستان مخلص را
ببایدت غم یاران بخورد بهتر از این
زکات حسن ترا هیچ وجه دیگر نیست
درآی ای که به دست آوری دل غم گین
ز حسن تو چه کم آید گر التفات کنی
بیا که حسن ترا نیست حاجت تحسین
مرا وصال تو حالی اگر شود حاصل
مهم تر ست ز وعده و وعید حورالعین
کسی که طلعت زیبای تو تفرّج کرد
بدین قیاس بداند که چیست خلد برین
دل شکسته دلان گر نگاه خواهی داشت
شکسته تر نبود از نزاری مسکین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر از حالت خشم و ترشرو بودن معشوق میگوید و از او میخواهد که با لبهای شیرینش به او نزدیک شود و دلش را آرام کند. او از معشوق میخواهد که به خانهاش بیاید و لحظات خوشی را با هم بگذرانند. همچنین شاعر اشاره میکند که زیبایی معشوق نیازی به ستایش ندارد و وصال او بر تمام وعدههای دیگر برتری دارد. در انتها، شاعر با بیان دل شکستهاش، احساسات و زیباییهای عشق را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: دو ابروی ترشرو و لبهایی که به شدت شیرین است، بهقدری در خشم هستند که میتوانند شیر را با آن طعم تلخ خود تشدید کنند.
هوش مصنوعی: بیا و با من نزدیک شو و به احساساتم توجه کن، چون غیر از این، هیچ راهی برای کاهش این درد وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به خانهام بیا و آن را زیبا کن، و وقتی را با خوشی برای ما بگذران. کمی شراب بیاور و زمانی را با هم بنشینیم و خوش بگذرانیم.
هوش مصنوعی: برای دریافت محبت و کمک دوستان صمیمی باید از غم و درد یاران ناامید شد و این حال بهتر از آن است که در اندوه باقی بمانی.
هوش مصنوعی: زکات زیبایی تو هیچ چیز دیگری نیست، بیا و دل غمگین را به دست بیاور.
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی تو توجه کنی، زیباییات نیازی به تعریف و تمجید ندارد.
هوش مصنوعی: اگر به وصالت برسم، این لحظه برایم مهمتر از تمام وعدهها و تهدیدهای بهشتی است.
هوش مصنوعی: کسی که زیبایی چهرهٔ تو را دیده باشد، میتواند به همین نسبت درک کند که بهشت چه شکلی است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به دلهای شکسته نگاه کنی، بدان که دل شکستهتری از دل ناتوان و بیکس نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترنج بیدار اندر شده به خواب گران
گل غنوده برانگیخته سر از بالین
هرآن که خاتم مدح تو کرد در انگشت
سر از دریچه زرین برون کند چو نگین
بخار دریا بر اورمزد و فروردین
همی فرو گسلد رشته های درّ ثمین
ز آب پاک دهان پر ستاره دارد ابر
ز باد پاک شکم پر ستاره دارد طین
بمشکرنگ لباس اندرون شدست هوا
[...]
همی کند به گل سرخ بر بنفشه کمین
همی ستاند سنبل ولایت نسرین
بنفشه و گل ونسرین و سنبل اندر باغ
به صلح باید بودن چو دوستان، نه بکین
میان ایشان جنگی بزرگ خواهد خاست
[...]
بشکل غالیه دانیست لاله ، یاقوتین
نشان غالیه اندر میان غالیه دان
بتی بمهر چو لیلی بچهر چون شیرین
بوصل او دل من شاد و عیش من شیرین
مثل زنند بشیرین لبش و لیکن هست
حدیث کردن شیرین او به از شیرین
اگر بچین بنگارند نقش چهره او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.