بخش ۳۴ - حفظ دندان
چو نقلی گرفتی به دندانِ تنگ
گراینده تسکین پذیرد به سنگ
به دندان حوالت مکن کارِ سنگ
که بازش به گوهر نیاری به چنگ
نگه دارش از استخوان زینهار
توهم این نصیحت زمن یاددار
که من از پدر کردم این پند گوش
ازین شرط تابرنگردی بکوش
توهم ای پسر از پدر یاددار
که من از پدر داشتم یادگار
سپاس از خدا کاندرین شست و پنج
ز دندان نه زحمت کشیدم نه رنج
برومند بودم ز پند پدر
تو نیز از پدر باریا بهره بر
مکن خسته دندان به بادام سخت
که از نقل محکم شود لخت لخت
سر پسته بشکن به سنگ ای پسر
در بسته نتوان شکستن به سر
چو رخنه شود در مصافی درست
شود پای استاده برجای سست
ندارد چو لشکر بجنبد ز جای
یکی در هزیمت نیفشرده پای
مه اندازشان در پی یک دگر
مجنبان بلا تا نیاید به سر
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...