گنجور

 
حکیم نزاری

قل الحمدلله نزاری فَقُل

خداوندِ جزو و خداوندِ کٌل

خداوندِ امر و خداوند خلق

ازو و بدو قطع و پیوند خلق

برآرنده خیمه بی‌طناب

فروزنده‌ی مشعلِ آفتاب

به دوحرف نه طاق برهم زده

به کاف و به نون هفت طارم زده

زعقل ابتدا کرده ابداع را

و زو نفس وز نفس اطباع را

هیولی و ارکان و انواع و جنس

نباتی و حیوانی و جن و انس

بسیط زمین و بساط زمان

نهایات و غایات کون و مکان

شد از امر او آفرینش پدید

چو از خلق نوبت به انسان رسید