گنجور

 
نشاط اصفهانی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «همین که نیست گناهی مرا گناهم بس» مصرع دوم یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «س» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
د
ز
س
م
ن
ی

شماره ۱: با هزار امید درد دل چو گفتم با طبیب - گفت جز مردن نباشد چاره ی بیمار ما

شماره ۲: ز دردش مردم و آگه نشد، خوش وقت بیماری - که بیند وقت مردن بر سر بالین طبیبش را

شماره ۳: بینم ز قفس جانب گلزار چو مرغی - کز ساحت گلشن نگرد کنج قفس را

شماره ۴: باز خون دلم از چشم روانست بروی - تا بروی تو دگر چشم که باز است امشب

شماره ۵: ز خود رازی که پنهان داشتم عمری چه دانستم - که در بزم از نگاهی ناگهان گردد عیان امشب

شماره ۶: بگریه گفتمش این عهد را وفایی هست - بخنده دست ز دستم کشید و هیچ نگفت

شماره ۷: وقتی گذر فکند بمن کاروان عشق - این آتشم بسینه از آن کاروان بجاست

شماره ۸: فکر شیرین همه آزار دل خسرو بود - ورنه هرگز سر پرسیدن فرهاد نداشت

شماره ۹: شبست و دیده ی گردون بخواب و در بر یار - یک امشب از توام ای بخت چشم بیداریست

شماره ۱۰: سحر را در بر اعجاز کجا پای درنگ است - عاقلان را بر عشاق بسی پای بسنگ است

شماره ۱۱: حسرت کشتن من در دل او مردم و ماند - شرم ای هجر نکردی تو چرا از دل دوست

شماره ۱۲: باشد ز هزار لطف خوشتر - خشمی که ز روی ناز باشد

شماره ۱۳: نه غارت خزان و نه غوغای زاغ دید - آسوده بلبلی که گرفتار دام بود

شماره ۱۴: از آتش دل و سیلاب دیده پیدا بود - که عشق خاک من آخر به باد خواهد آمد

شماره ۱۵: خود را مگر باو بفروشم و گرنه من - آن نیستم که خواجه خریدار من شود

شماره ۱۶: گفتم که کاش غیر ترا همنشین نبود - گفتا که غیر نیز مرادش جز این نبود

شماره ۱۷: گفتم خلاف وعده مکن ترک وعده گفت - گفتم که باش یار یکی یار غیر شد

شماره ۱۸: صد نکته جز آزردن ما داشت زلطفش - با غیر بگویید کزو شاد نگردد

شماره ۱۹: گفتمش دل ز غم عشق تو خون خواهد شد - زیر لب خنده‌زنان گفت که چون خواهد شد

شماره ۲۰: گیرم که مرا غیر بکویت ندهد جا - باشد دل من جای تو با این چه توان کرد

شماره ۲۱: دیدن نگذارند بر وی گل و باشد - روزی که خزان آید و بر خاک فشاند

شماره ۲۲: بنمود روی خویش چو چشمم پر آب دید - نتوان بجز در آب بلی آفتاب دید

شماره ۲۳: خواست ناصح تا دهد تسکین من از اضطراب - نام او برد و بسی بر اضطراب من فزود

شماره ۲۴: شادمان غیر به الطاف تو، من شادم ازین - که یقینت به وفاداری او نیست هنوز

شماره ۲۵: ز بهر کشتن من گر بهانه میجویی - همین که نیست گناهی مرا گناهم بس

شماره ۲۶: او ز وصل شمع سوزد من ز هجر روی یار - باشد اندر سوختن فرقی که با پروانه‌ام

شماره ۲۷: بدام اندیشه از گلشن بگلشن بیم از دامم - نه در گلشن قرارم بود و نه در دام آرامم

شماره ۲۸: می‌روم تا چه کند مکرمت باده فروش - نقد جانی به کف و حسرت جامی دارم

شماره ۲۹: ناصح این روی ببین منع من از یار مکن - ور دل از کف ندهی عیب خود اظهار مکن

sunny dark_mode