کمند عشوه گشادی و فتنه سر دادی
هزار عربده را سر به بحر و بر دادی
روان و روح به خود انس داده را جوییم
ز حجره راندی و تن در قفای در دادی
به دوری تو دل و صبر ما نمی ارزند
مرا به دست رفیقان بی جگر دادی
به فهم و خاطر زیرک ظفر میسر نیست
به کار پرخطر اسباب مختصر دادی
چسان به سر نرود دود و مضطرب نشوم
که ره چو شعله خارم به نیشتر دادی
ز تلخی تو کنم شکوه تا نداند کس
که زهر در قدحم کردی و شکر دادی
مرا که درد صبوح و می شبانه نساخت
سرشگ نیم شب و ناله سحر دادی
اگر چه قیمت پروانگی وصلم نیست
وظیفه غم و ادرار چشم تر دادی
به ذره ذره ام از مهر تست زناری
چو کوهم ارچه ز سر تا به پا کمر دادی
هنوز دعوت حلوای بوسه در راهست
ز خط و لب نمک و تره ماحضر دادی
به این جمال «نظیری » کسی حدیث نگفت
قمر ز عقرب و یوسف ز چاه بر دادی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و دلدادگی اشاره دارد و از جدایی و درد ناشی از آن سخن میگوید. شاعر به زیبایی معشوق میپردازد و از شیوههای فریبنده و چرخشهای عشقی او میگوید. او از غم و بیتابی خود در دوری معشوق صحبت میکند و بیان میکند که عشقش به او نه تنها عذابآور است بلکه تمام وجودش را تحت تأثیر قرار داده است. شاعر از تحمل رنجهای محبت و ناتوانی در فراموش کردن معشوق یاد میکند و در نهایت به زیبایی او و جاذبهاش اشاره کرده و میگوید که هیچکس نمیتواند زیبایی او را با هیچ کس مقایسه کند.
هوش مصنوعی: تو با ناز و عشوهات دمی را رها کردی و با زیباییات دنیای پرهیاهویی را به جنجال انداختی.
هوش مصنوعی: ما به دنبال روح و روانی هستیم که به خود آرامش داده و در عزلت و تنهایی در گوشهای نشسته است، و تو او را از اتاق بیرون راندی و جسمش را پشت در گذاشتی.
هوش مصنوعی: دوری تو باعث شده که دل و صبر ما هیچ ارزشی نداشته باشد و تو ما را به افرادی بیاحساس و بیمحبت سپردی.
هوش مصنوعی: به درک و تیزفکری افراد باهوش، موفقیت در کارهای پرخطر آسان نیست؛ تو برای این کارها از وسایل کمحجم و مختصر استفاده کردی.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است دود از سرم برود و من مضطرب نشوم، وقتی که راهی که در پیش دارم، به اندازهی شعلهای خطرناک است و تو هم به من به ضربهای آسیب زدهای؟
هوش مصنوعی: من از تلخیهای تو شکایت میکنم تا هیچکس نفهمد که چقدر درد و زهر در وجودم ریختهای، در حالی که ظاهراً فقط خوبی و شیرینی به من دادهای.
هوش مصنوعی: من را که نوشیدن شراب صبحگاهی و شبانه نتوانست آرام کند، با اشک نیمه شب و ناله سحر رها کردی.
هوش مصنوعی: هرچند که عشق و علاقهام به تو ارزش معینی ندارد، اما تو باز هم مسئولیت ناراحتی و اشکهایم را به دوش گرفتی.
هوش مصنوعی: عشق تو در وجود من به قدری عمیق و پراکنده شده که مانند زنجیری مرا به خود متصل کرده است؛ هرچند که من همچون کوهی محکم هستم، اما تو تمام وجودم را در بر گرفتهای.
هوش مصنوعی: دعوت به لذت و شیرینی بوسه هنوز در راه است، خط و لب ما به طعم نمک و سبزی خوشبو زینت داده شدهاند.
هوش مصنوعی: به این زیبایی هیچکس داستانی نقل نکرد، مانند قصهٔ قمر که از عقرب نجات یافت و یوسف که از چاه رهایی یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.