نوید عهد گل از نورسان باغ شنو
بشارت طرب از گردش ایاغ شنو
سرم ز حرف پراکنده گوی در شور است
صدای مغز پریشانم از دماغ شنو
شهید یار به ناوردگاه یار اولی
همین وصیت پروانه ز چراغ شنو
بر اهل شوق ره فیض درنمیبندند
نوای بلبل اگر نیست صوت زاغ شنو
درون قطره ز طوفان عشق شوری هست
صدای سیل بر اطراف باغ و راغ شنو
ز اصطلاح ره آگه شو و ز هر سر خار
لطیفهای که شوی از اداش داغ شنو
خبر ز عرصه کنعان و مصر بیرون پرس
هزار یوسف گمگشته در سراغ شنو
قصور عافیت از خودگذشتگان دانند
ز من مذمت آسایش و فراغ شنو
ز غم بسوز «نظیری» که گفته بود تو را؟
ندیم میکده شو لابه گوی و لاغ شنو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.