از طور صلح و عربده بیگانه ام هنوز
بر آتشی نتاخته پروانه ام هنوز
صد نیش تلخ خوردم و صدنوش خوشگوار
درد هزار مست به پیمانه ام هنوز
فریاد مطربان به سر خم فرو نشست
غوغای عام بر سر دیوانه ام هنوز
بس قلب ها بدل شد و بس کیش ها دگر
روی نیاز خلق به ویرانه ام هنوز
تا هست پیر دیر ره فیض بسته نیست
از کعبه می برند به بتخانه ام هنوز
اختر دلیل و صدق سبیل و قضا وکیل
دربند قال سبحه صد دانه ام هنوز
هرچند کو به کوی برندم به عاریت
آیین شهر و زینت کاشانه ام هنوز
تصنیف عشق و معنی ترکیب دیگرست
من شرح نکته یی ز صد افسانه ام هنوز
آشفتگی عقل به مستی برون برم
مردم گمان برند که فرزانه ام هنوز
بازم به بزم وصل «نظیری » چه می بری
در انفعال گریه مستانه ام هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خود برون نیامده دیوانه ام هنوز
مشغول خاکبازی طفلانه ام هنوز
درخون خود مضایقه با تیغ می کنم
خام است جوش باده میخانه ام هنوز
هرچند عمرهاست که بیگانه ام ز عقل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.