بخش ۶
جامیکه شاه تشنه لبان بود مست از او
هر کو چشید از آن زغم خویش رست از او
عباس نامدار که کس دست از او نبرد
چونخورد از آنپیاله بخون شست دست از او
افتاد نخل قامتش از پا نخورده آب
از ضربتیکه پشت امامت شکست از او
بیخواب شد سکینه و در خواب شد عدو
چونخواب مرگ چشم جهانبین ببست از او
موجی بجنبش آمد و آبش ز سر گذشت
ابری ببارش آمد و از پا نشست از او
تسلیم شاه تشنه لبان کرده دو دست
جامیکه خورده بود شراب الست از او
چشمی بسوی دشمن و چشمی بروی دوست
بگذشت ماند یاد بگیتی دو دست از او
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...