بیست و هشتم صفر بیرون آمدیم، به دیهی رسیدیم که آن را هیثمآباد گویند و از آن جا به راه صحرا و کوه مسکیان به قصبه نایین آمدیم و از سپاهان تا آن جا سی فرسنگ بود، و از نایین چهل و سه فرسنگ برفتیم به دیه گرمه از ناحیه بیابان که این ناحیه ده دوازده پاره دیه باشد و آن موضعی گرم است و درخت های خرما بود و این ناحیه کوفجان داشته بودند در قدیم و در این تاریخ که ما رسیدیم امیر گیلکی این ناحیه از ایشان بستده بود و نایبی از آن خود به دیهی که حصارکی دارد و آن را پیاده گویند بنشانده و آن ولایت را ضبط میکند و راهها ایمن میدارد و اگر کوفجان به راه زدن دوند سرهنگان امیر گیلکی به راه ایشان میفرستد و ایشان را بگیرند و مال بستانند و بکشند و از محافظت آن بزرگ این راه این بود و خلق آسوده، خدای تبارک و تعالی همه پادشاهان عادل را حافظ و ناصر و معین باد و بروان های گذشتگان رحمت کناد. و در این راه بیابان به هر دو فرسنگ گنبدکها به سبب آن است تا مردم راه گم نکنند و نیز به گرما و سرما لحظه ای در آن جا آسایشی کنند. و در راه ریگ روان دیدیم عظیم که هر که از نشان بگردد از میان آن ریگ بیرون نتواند آمدن و هلاک شود. و از آن بگذشتیم زمینی شوره پدید آمد برجوشیده که شش فرسنگ چنین بود که اگر از راه کسی یک سو شدی فرو رفتی. و از آن جا به راه رباط زبیده که آن را رباط مرا میگویند برفتیم و آن رباط را پنج چاه آب است که اگر رباط و آب نبودی کس از آن بیابان گذر نکردی و از آن جا به چهارده طبس آمدیم به دیهی که آن را رستاباد میگفتند. و نهم ربیع الاول به طبس رسیدیم و از سپاهان تا طبس صد و ده فرسنگ میگفتند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در بیست و هشتم صفر، عازم دیهی به نام هیثم آباد شدیم و سپس به سمت کوه مسکیان به قصبه نایین رفتیم. فاصله سپاهان تا نایین سی فرسنگ و فاصله نایین تا دیه گرمه چهل و سه فرسنگ بود. گرمه ناحیهای گرم و دارای درختان خرما بود و در گذشته مردم کوفجان در آنجا سکونت داشتند. در آن زمان، امیر گیلکی این ناحیه را تحت کنترل داشت و نایبی در دیهی به نام پیاده مستقر کرده بود تا امنیت را برقرار کند. به دلیل اقدامات وی، راهها ایمن بودند و مردم احساس آرامش میکردند. در مسیر، به گنبدکها برخوردیم که کمک میکردند تا مردم راه را گم نکنند و در گرما و سرما پناه بگیرند. همچنین، با ریگهای روان و زمینهای شورهای مواجه شدیم که خطرناک بودند. در نهایت، به رباط زبیده رسیدیم که دارای پنج چاه آب بود و بدون آن آب قابل عبور نبود. در نهم ربیع الاول، به طبس رسیدیم و فاصله سپاهان تا طبس یکصد و ده فرسنگ بود.
هوش مصنوعی: در بیست و هشتم صفر، سفر خود را آغاز کردیم و به دهکدهای به نام هیثمآباد رسیدیم. سپس از آنجا به مناطق کوهستانی و بیابانی به سمت نایین رفتیم. فاصله ما از سپاهان تا نایین سی فرسنگ بود و از نایین نیز چهل و سه فرسنگ به سمت دهی به نام گرمه سفر کردیم. این ناحیه معمولاً گرم و دارای درختان خرما است و در گذشته یکی از نواحی مهم به نام کوفجان بوده است. در آن زمان، امیر گیلکی کنترل این منطقه را در دست داشت و نایبی را به دهی با حصاری که پیاده نامیده میشود، منصوب کرده بود تا امنیت را برقرار کند. این نایب مسئول حفظ امنیت مسیرها و جلوگیری از حملات کوفجان بود. گنبدکهایی که هر دو فرسنگ یک بار در مسیر قرار داشتند، به منظور کمک به مسافران در تشخیص مسیر و فراهم کردن مکانی برای استراحت در گرما و سرما ساخته شده بودند. همچنین، در میان راه با ریگهای نرم و روانی مواجه شدیم که عبور از آنها خطرناک بود. پس از گذر از این منطقه، به زمینهای شور رسیدیم که با هر حرکت کمی به سمت چپ یا راست ممکن بود فرد در آن فرو رود. بعد از آن، به رباط زبیده که پنج چاه آب داشت، رفتیم. این مکان به دلیل آبش، نقطهای مهم بود و بدون آن، عبور از بیابان امکانپذیر نبود. در نهایت، از آنجا به دهی به نام رستاباد رسیدیم و در نهم ربیعالاول به طبس وارد شدیم. فاصله سپاهان تا طبس صد و ده فرسنگ اعلام شده بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.