دیگر روز صبحگاهی کشتی در دریا راندند و بر جانب شمال روانه شدیم و تا ده فرسنگ بشدند هنوز آب دریا میخوردند و خوش بود و آن آب شط بود که چون زبانه ای در میان دریا در میرفت. و چون آفتاب برآمد چیزی چون گنجشک در میان دریا پدید آمد. چندان که نزدیک تر شدیم بزرگ تر مینمود و چون به مقابل او رسیدیم چنان که بر دست چپ به یک فرسنگ بماند. باد مخالف شد و لنگر کشتی فرو گذاشتند و بادبان فروگرفتند. پرسیدم که آن چه چیز است گفتند خشاب، صفت او : چهارچوب است عظیم از ساج چون هیئت منجنیق نهادهاند مربع که قاعده آن فراخ باشد و سر آن تنگ و علو آن از روی آب چهل گز باشد و بر سر آن سفالها و سنگها نهاده بعد از آن که آن را با چوب به هم بسته و بر مثال سقفی کرده و بر سر آن چهار طاقی ساخته که دیدبان بر آن جا شود، و این خشاب بعضی میگویند که بازرگانی بزرگ ساخته است بعضی گفتند که پادشاهی ساخته است و غرض از آن دو چیز بوده است یکی آن که در آن حدود که آن است خاکی گیرنده است و دریا تنک، چنان که اگر کشتی بزرگ به آن جا رسد بر زمین نشیند و شب آن جا چراغ سوزند در آبگینه چنان که باد در آن نتواند وزد و مردم از دور بینند و احتیاط کنند که کس نتواند خلاص کردن، دوم آن که جهت عالم بدانند و اگر دزدی باشد ببینند و احتیاط کنند و کشتی از آن جا بگردانند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در یک صبحگاه، کشتی به سمت شمال راه افتاد و پس از ده فرسنگ حرکت، به آب خوش و زلالی برخوردند که شبیه به شط بود. با طلوع آفتاب، شیئی شبیه به گنجشک در دریا نمایان شد که با نزدیکتر شدن، بزرگتر شده و در نهایت مشخص شد که غرض آن یک ساختار بزرگ به نام خشاب است. این خشاب که از چوب ساخته شده، به شکل مربعی عظیم و با ارتفاعی حدود چهل گز از سطح آب بالا رفته بود و بر روی آن سنگها و سفالهایی قرار داشت. هدف از ساخت آن به نظر میرسید که ایجاد مکانی برای کنترل و نظارت بر تردد کشتیها بوده و همچنین برای جلوگیری از خطرات ناشی از دزدان دریایی و کمک به ناوبری کشتیها در آن منطقه به کار میرفته است.
هوش مصنوعی: صبح روزی کشتی به دریا رفت و به سمت شمال حرکت کرد و تا ده فرسنگ هنوز در آب دریا بودند که خوشبو و دلپذیر بود و آب شط بود که مانند زبانهای در میان دریا جریان داشت. وقتی آفتاب بالا آمد، چیزی شبیه به گنجشک در میان دریا نمایان شد. هر چه نزدیکتر میشدیم، آن چیز بزرگتر به نظر میرسید و وقتی به مقابل آن رسیدیم، به شکلی بود که حدود یک فرسنگ در سمت چپ ما قرار داشت. باد مخالف وزید و کشتی لنگر انداخت و بادبانها را پایین آوردند. از یکی از خدمه پرسیدم آن چیز چیست و او گفت که این یک خشاب است. توصیف آن چنین بود: یک چهارچوب بزرگ از چوب ساج که مانند منجنیق ساخته شده و مربعی شکل است با پایهای وسیع و سری تنگ به ارتفاع چهل گز از روی آب. بر روی آن سفال و سنگ گذاشتهاند و بعد از اینکه آن را با چوب به هم بسته و مانند سقف درست کرده، بر روی آن یک چهار طاقی ساختهاند تا نگهبان روی آن بنشیند. برخی میگویند که این خشاب توسط تاجری بزرگ ساخته شده و برخی دیگر معتقدند که پادشاهی آن را ساخته است و هدفش دو چیز بوده: یکی اینکه در مناطقی که خاکی میگیرد و دریا کمعمق است، اگر کشتی بزرگی به آن جا برسد بر روی زمین بنشیند و شبها چراغی در آن روشن کنند تا باد نتواند بوزد و مردم از دور آن را ببینند و احتیاط کنند که کسی نتواند آن را نجات دهد. دوم اینکه برای شناسایی جهت جغرافیایی استفاده شود و اگر دزدی وجود داشته باشد، دیده شود و احتیاط کنند و کشتی را از آن جا دور کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.