خامس رمضان سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه (پنجم رمضان سال ۴۳۸) در بیت المقدس شدیم. یک سال شمسی بود که از خانه بیرون آمده بودم و مادام در سفر بوده که به هیچ جای مقامی و آسایشی تمام نیافته بودیم. بیتالمقدس را اهل شام و آن طرفها قدس گویند، و از اهل آن ولایات کسی که به حج نتواند رفتن در همان موسم به قدس حاضر شود و به موقف بایستد و قربان عید کند، چنانکه عادت است، و سال باشد که زیادت از بیست هزار خلق در اوائل ماه ذیالحجه آنجا حاضر شوند و فرزندان برند و سنت کنند، و از دیار روم و دیگر بقاع همه ترسایان و جهودان بسیار آنجا روند به زیارت کلیسا و کنشت که آنجاست، و کلیسای بزرگ آنجا صفت کرده شود به جای خود.
سواد و رستاق بیت المقدس همه کوهستان است، همه کشاورزی و درخت زیتون و انجیر و غیره، تمامت بیآبست، و نعمتهای فراوان و ارزان باشد، و کدخدایان باشند که هریک پنجاه هزار من روغن زیتون در چاهها و حوضها پر کنند و از آنجا به اطراف عالم برند، و گویند به زمین شام قحط نبوده است و از ثقات شنیدم که پیغمبر را علیه السلام و الصلوة به خواب دید یکی از بزرگان، که گفتی: «یا پیغمبر خدا! ما را در معیشت یاری کن». پیغمبر علیه السلام در جواب گفتی: «نان و زیت شام بر من.»
اکنون صفت شهر بیت المقدس کنم. شهری است بر سر کوهی نهاده و آب نیست مگر از باران و به رستاقها چشمههای آب است اما به شهر نیست، چه شهر بر سنگ نهاده است، و شهری بزرگست که آن وقت که دیدیم بیست هزار مرد در وی بودند، و بازارهای نیکو و بناهای عالی، و همه زمین شهر به تختهسنگهای فرش انداخته، و هرکجا کوه بوده است و بلندی بریدهاند و همواره کرده، چنانکه چون باران بارد همه زمین پاکیزه شسته شود، و در آن شهر صنّاع بسیارند هر گروهی را رستهای جدا باشد، و جامع مشرقی است و باروی مشرقی شهر باروی جامعست، چون از جامع بگذری صحرایی بزرگست عظیم هموار، و آن را ساهره گویند و گویند که دشت قیامت آن خواهد بود و حشر مردم آنجا خواهند کرد، بدین سبب خلق بسیار از اطراف عالم بدانجا آمدهاند و مقام ساخته تا در آن شهر وفات یابند، و چون وعده حق سبحانه و تعالی در رسد، به میعادگاه حاضر باشند. خدایا در آن روز پناه بندگان تو باش و عفو تو آمین یا رب العالمین.
بر کنارهٔ آن دشت مقبرههاییست بزرگ و بسیار مواضع بزرگوار که مردم آنجا نماز کنند و دست به حاجات بردارند و ایزد سبحانه و تعالی حاجات ایشان روا گرداند «اللهم تقبل حاجاتنا و اغفر ذنوبنا و سیئاتنا و ارحمنا برحمتک یا ارحم الراحمین».
میان جامع و این دشت ساهره وادیییست عظیم ژرف، و در آن وادی، که همچون خندقست، بناهای بزرگست بر نسق پیشینیان و گنبدی سنگین دیدم تراشیده و بر سر خانهای نهاده که از آن عجبتر نباشد تا خود آن را چگونه از جای برداشته باشند و در افواه بود که آن خانه فرعون است و آن وادی جهنم. پرسیدم که: «این لقب که بر این موضع نهاده است؟»، گفتند: «به روزگار خلافت عمر خطاب رضی الله عنه بر آن دشت ساهره لشکرگاه بزد، و چون بدان وادی نگریست گفت این وادی جهنم است»، و مردم عوام چنین گویند هر کس که به سر آن وادی شود، آواز دوزخیان شنود که صدا از آنجا برمیآید. من آنجا شدم اما چیزی نشنیدم.
و چون از شهر به سوی جنوب نیم فرسنگی بروند و به نشیبی فرو روند چشمهٔ آب از سنگ بیرون میآید، آن را عین سلوان گویند، عمارات بسیار بر سر آن چشمه کردهاند، و آب آن به دیهی میرود و آنجا عمارات بسیار کردهاند و بستانها ساخته، و گویند هر که بدان آب سر و تن بشوید رنجها و بیماریهای مزمن از او زائل شود و بر آن چشمه وقفها بسیار کردهاند، و بیت المقدس را بیمارستان نیکست و وقف بسیار دارد و خلق بسیار را دارو و شربت دهند و طبیبان باشند که از وقف مرسوم ستانند و آن بیمارستان و مسجد آدینه بر کنار وادی جهنم است، و چون از سوی بیرون مسجد آن دیوار که با وادی است بنگرند صد ارش باشد به سنگهای عظیم برآورده چنانکه گل و گچ در میان نیست و از اندرون مسجد همه سر دیوارها راست است، و از برای سنگ صخره که آنجا بوده است مسجد هم آنجا بنا نهادهاند، و این سنگ صخره آنست که خدای عزوجل موسی علیه السلام را فرمود تا آن را قبله سازد، و چون این حکم بیامد و موسی آن را قبله کرد، بسی نزیست و هم در آن زودی وفات کرد، تا به روزگار سلیمان علیه السلام که چون قبله صخره بود مسجد در گرد صخره بساختند چنانکه صخره در میان مسجد بود و محراب خلق و تا عهد پیغمبر ما، محمد مصطفی علیه الصلوة و السلام، هم قبله آن میدانستند و نماز را روی بدان جانب میکردند، تا آنگاه که ایزد تبارک و تعالی فرمود که قبله خانه کعبه باشد، و صفت آن به جای خود بیاید.
میخواستم تا مساحت این مسجد بکنم. گفتم اول هیأت و وضع آن نیکو بدانم و ببینم بعد از آن مساحت کنم. مدتها در آن مسجد میگشتم و نظاره میکردم پس در جانب شمالی که نزدیک قبه یعقوب علیه السلام است بر طاقی نوشته دیدم در سنگ که طول این مسجد هفتصد و چهار ارش است. و عرض صد و پنجاه و پنج ارش به گز ملک و گز ملک آن است که به خراسان آن گز را شایگان گویند و آن یک ارش و نیم باشد چیزکی کم تر. زمین مسجد فرشسنگ است و درزها به ارزیز گرفته و مسجد شرقی شهر و بازار است که چون از بازار به مسجد روند روی به مشرق باشد درگاهی عظیم نیکو مقدار سی گز ارتفاع در بیست گز عرض اندام داده برآوردهاند و دو جناح باز بریده درگاه و روی جناح و ایوان درگاه منقش کرده همه به میناهای ملوّن که در گچ نشانده بر نقشی که خواستهاند چنان که چشم از دیدن آن خیره ماند و کتابتی همچنین به نقش مینا بر آن درگاه ساختهاند و لقب سلطان مصر بر آنجا نوشته که چون آفتاب بر آن جا افتد شعاع آن چنان باشد که عقل در آن متحیّر شود و گنبدی بس بزرگ بر سر این درگاه ساخته از سنگ منهدم و دو در تکلف ساخته روی درها به بِرنجِ دمشقی که گویی زر طلاست.
زر کوفته و نقشهای بسیار در آن کرده هر یک پانزده گز بالا و هشت گز پهنا و این در را «باب علیه السلام» گویند. چون از این در در روند بر دست راست دو رواق است بزرگ هر یک بیست و نه ستون رخام دارد با سرستونها و نعلهای مرخم ملون، درزها به ارزیز گرفته. بر سر ستونها طارقها از سنگ زده بی گِل و گچ بر سر هم نهاده چنان که هر طاقی چهار پنج سنگ بیش نباشد و این رواقها کشیده است تا نزدیک مقصوره، و چون از در در روند بر دست چپ که آن شمال است رواقی دراز کشیده است شصت و چهار طاق همه بر سر ستونهای رخام، و دری دیگر است هم بر این دیوار که آن را باب السقر گویند، و درازی مسجد از شمال به جنوب است تا چون مقصوره از آن باز بریده است ساحت مربع آمده که قبله در جنوب افتاده است، و از جانب شمال دو در دیگر است در پهلوی یکدیگر هر یک هفت گز عرض در دوازده گز ارتفاع و این در را باب الاسباط گویند، و چون ازین در بگذری هم بر پهنای مسجد که سوی مشرق میرود باز در گاهی عظیم بزرگ است و سه در پهلوی هم بر آن جاست همان مقدار که باب الاسباط است و همه را به آهن و برنج تکلفات کرده چنان که از آن نیکوتر کم باشد و این در را باب الابواب گویند از آن سبب که مواضع دیگر درها جفت جفت است مگر این سه در است و میان آن دو درگاه که بر جانب شمال است. در این رواق که طاقهای آن بر پیلپایهاست قبهای است و این را به ستونهای مرتفع برداشته و آن را به قندیل و مسرجها بیاراسته و آن را قبه یعقوب علیه السلام گویند و آن جای نماز او بوده است و بر پهنای مسجد رواقی است و بر آن دیوار دری است بیرون آن در دو دریوزه صوفیان است و آنجا جاهای نماز و محرابهای نیکو ساخته و خلق از متصوفه همیشه آنجا مجاور باشند و نماز همان جا کنند الا روز آدینه به مسجد درآیند که آواز تکبیر به ایشان برسد.
و بر رکن شمالی مسجد رواقی نیکوست و قبهای بزرگ نیکو و بر قبه نوشته است که هذا محراب زکریا النبی علیه السلام و گویند او اینجا نماز کردی پیوسته، و بر دیوار شرقی در میان جای مسجد درگاهی عظیم است به تکلف ساختهاند از سنگ منهدم که گویی از سنگ یکپاره تراشیدهاند به بالای پنجاه گز و پهنای سی گز و نقاشی و نقاری کرده و ده در نیکو بر آن درگاه نهاده چنان که میان هر دو در به یک پایه بیش نیست و بر درها تکلف بسیار کرده از آهن و برنج دمشق و حلقهها و میخها بر آن زده و گویند این درگاه را سلیمان بن داود علیه السلام ساخته است از بهر پدرش و چون به درگاه در روند روی سوی مشرق از آن دو در آنچه بر دست راست باب الرحمه گویند و دیگر را باب التوبه و گویند این در است که ایزد سبحانه و تعالی توبه داود علیه السلام آنجا نپذیرفت و بر این درگاه مسجدی است نغز وقتی چنان بوده که دهلیزی و دهلیز را مسجد ساختهاند و آن را به انواع فرشها بیاراسته و خدام آن جداگانه باشد و مردم بسیار آنجا روند و نماز کنند و تقرب جویند به خدای تبارک و تعالی بدان که آنجا توبه داود علیه السلام قبول افتاده همه خلق امید دارند و از معصیت بازگردند و گویند داود علیه السلام پای از عتبه در اندرون نهاده بود که وحی آمد به بشارت که ایزد سبحانه و تعالی توبه او پذیرفت او همان جا مقام کرد و به طاعت مشغول شد و من که ناصرم در آن مقام نماز کردم و از خدای سبحانه و تعالی توفیق طاعت و تبرا از معصیت طلبیدم خدای سبحانه و تعالی همه بندگان را توفیق آنچه رضای او در آن است روزی کناد و از معصیت توبه دهاد به حق محمد و آله طاهرین.
و بر دیوار شرقی چون به گوشه رسد که جنوبی است و قبله بر ضلع جنوبی است و پیش دیوار شمالی مسجدی است سرداب که به درجههای بسیار فرو باید شدن و آن بیست گز در پانزده باشد و سقف سنگین بر ستونهای رخام. و مهد عیسی آنجا نهاده است و آن مهد سنگین است و بزرگ چنان که مردم در آنجا نماز کنند و من در آنجا نماز کردم و آن را در زمین سخت کردهاند چنان که نجنبید و آن مهدی است که عیسی به طفولیت در آنجا بود و با مردم سخن میگفت و مهد در این مسجد به جای محراب نهادهاند و محراب مریم علیها السلام در این مسجد است بر جانب مشرق و محرابی دیگر از آنِ زکریا علیه السلام در اینجاست و آیات قرآن که در حق زکریا و مریم آمده است نیز بر آن محرابها نوشتهاند و گویند مولد عیسی علیه السلام در این مسجد بوده. سنگی از این ستونها نشان دو انگشت دارد که گویی کسی به دو انگشت آن را گرفته است. گویند به وقت وضع حمل مریم آن دو ستون را به دو انگشت گرفته بود و این مسجد معروف است به مهد عیسی علیه السلام و قندیلهای بسیار برنجین و نقرهگین آویخته چنان که همه شبها سوزد. و چون از در این مسجد بگذری هم بر دیوار شرقی چون به گوشهٔ مسجد بزرگ رسند مسجدی دیگر است عظیم نیکو دوباره بزرگتر از مسجد مهد عیسی و آن را مسجد الاقصی گویند. و آن است که خدای عزوجل مصطفی را صلی الله علیه و سلم شب معراج از مکه آنجا آورد و از آنجا به آسمان شد چنان که در قرآن آن را یاد کرده است سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجدالحرام الی المسجدالاقصی الآیه و آن جا را عمارتی به تکلف کردهاند و فرشهای پاکیزه افکنده و خادمان جداگانه ایستاده همیشه خدمت آن را کنند.
و چون به دیوار جنوبی بازگردی از آن گوشه مقدار دویست گز پوشش نیست و ساحت است و پوشش مسجد بزرگ که مقصوره در اوست بر دیوار جنوبی است و غربی. این پوشش را چهارصد و بیست ارش طول است در صد و پنجاه ارش عرض و دویست و هشتاد ستون رخامی است و بر سر اسطوانهها طاقی از سنگ درزده و همه میآن دو ستون شش گز است همه فرش رخام ملون انداخته و درزها را به ارزیز گرفته و مقصوره بر وسط دیوار جنوبی است بسیار بزرگ چنان که شانزده ستون در آنجاست. و قبهای نیز عظیم بزرگ منقش به مینا چنان که صفت کرده آمد و در آن جا حصیرهایی مغربی انداخته و قندیلها و مسرجها جداجدا به سلسلهها آویخته است. و محرابی بزرگ ساختهاند همه منقّش به مینا و دو جانب محراب دو عمود رخام است به رنگ عقیق سرخ، و تمامت ازاره مقصوره رخامهای ملون و بر دست راست محراب معاویه است، و بر دست چپ محراب عمر است رضی الله عنه، و سقف این مسجد به چوب پوشیده است منقش و متکلف و بر دیوار مقصوره که با جانب ساحت است پانزده درگاه است، درهای به تکلف بر آنجا نهاده هر یک ده گز علو در شش گز عرض، ده از آن جمله بر آن دیوار که چهارصد و بیست گز است، و پنج بر آنکه صد و پنجاه گز است، و از جمله آن درها یکی برنجی بیش از حد به تکلف و نیکویی ساختهاند چنان که گویی زرین است به سیم سوخته نقش کرده و نام مأمون خلیفه بر آنجاست، گویند مأمون از بغداد فرستاده است و چون همه درها باز کنند اندرون مسجد چنان روشن شود که گویی ساحت بیسقف است اما وقتی که باد و باران باشد و درها باز نکنند روشنی از روزنها باشد.
و بر چهار جانب این پوشش از آن شهری از شهرهای شام و عراق صندوقهاست و مجاوران نشسته چنان که اندر مسجد حرام است به مکه شرفهاالله تعالی. و از بیرون پوشش بر دیوار بزرگ که ذکر رفت رواقی است به چهل و دو طاق و همه ستونهاش از رخام ملون. و این رواق با رواق مغربی پیوسته و در اندرون پوشش حوضی در زمین است که چون سر نهاده باشد زمین مستوری باشد جهت آب تا چون باران آید در آنجا رود، و بر دیوار چنوبی دری است و آنجا متوضاست و آب که اگر کسی محتاج وضو شود در آن جا رود و تجدید وضو کند چه اگر از مسجد بیرون شود به نماز نرسد و نماز فوت شود از بزرگی مسجد. و همه پشت بامها به ارزیز اندوده باشد، و در زمین مسجد حوضها و آبگیرها بسیار است در زمین بریده چه مسجد به یک بار بر سر سنگ است چنان که هر چند باران ببارد هیچ آب بدان فرود آید، و و حوضهای سنگین در زیر ناودانها نهاده سوراخی در زیر آن که آب از آن سوراخ به مجری رود و به حوض رسد ملوث ناشده و آسیب به وی نرسیده. و در سه فرسنگی شهر آبگیری دیدم عظیم که آبها که از کوه فرود آید در آنجا جمع شود و آن را راه ساختند که به جامع شهر رود، و در همه شهر فراخی آب در جامع باشد، اما در همه سراها حوضهای آب باشد از آب باران که آنجا جز باران نیست و هرکس آب بام خود گیرد. و گرمابهها و هر چه باشد همه آب باران باشد، و این حوضها که در جامع است هرگز محتاج عمارت نباشد که سنگ خاره است، و اگر شقی یا سوراخی بوده باشد چنان محکم کردهاند که هرگز خراب نشود، و چنین گفتهاند که این را سلیمان علیه السلام کرده است، و سر حوضها چنان است که چون تنوری و سرچاهی سنگین است بر سر هر حوضی تا هیچ چیز در آن نیفتد، و آب میدود چنان که هوا صافی شود و اثر نماند هنوز قطرات باران همیچکد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.