پس به دهی رسیدم که آن را پردة میگفتند، آن جا قبر عیش و شمعون علیهما السلام را زیارت کردم و از آن جا به مغارک رسیدم که آن را دامون میگفتند، آنجا نیز زیارت کردم که گفتند قبر ذوالکفل است علیه السلام، و از آن جا به دیهی دیگر رسیدم که آن را اعبلین میگفتند، و میگفتند قبر هود علیه السلام آنجاست، زیارت وی دریافتم و اندر حظیرهٔ وی درختی خرتوت بود و قبر عزیز نبی علیه السلام آنجا بود، زیارت آن کردم، و رو به سوی جنوب برفتم، به دیهی دیگر رسیدم که آن را حظیره میگفتند، و بر جانب مغربی این دیه درهای بود و در آن دره چشمه آبی بود پاکیزه که از سنگ بیرون میآمد و برابر چشمه بر سر سنگ مسجدی کردهاند و در آن مسجد دو خانه است از سنگ ساخته، و سقف سنگین در زده، و دری کوچک بر آنجا نهاده، چنانکه مرد به دشواری در تواند رفتن. و دو قبر نزدیک یکدیگر آنجا نهاده یکی از آنِ شعیب علیه السلام، و دیگری از آنِ دخترش که زن موسی علیه السلام بود. مردم آن دیه آن مسجد و مزار را تعهد نیکو کنند، از پاک داشتن و چراغ نهادن و غیره. و از آنجا به دیهی شدم که آن را داریل میگفتند و بر جانب قبلهٔ آن دیه کوهی بود و اندر میان کوه حظیرهای و اندر آن حظیره چهار گور نهاده بود از آنِ فرزندان یعقوب علیه السلام که برادران یوسف علیه السلام بودند. و از آنجا برفتم، تلی دیدم، زیر آن تل غاری بود که قبر مادر موسی علیه السلام در آن غار بود. زیارت آن جا دریافتم، و از آن جا برفتم درهای پیدا آمد، به آخر آن دره دریایی پدید آمد کوچک، و شهر طبریه بر کنار آن دریاست.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: راوی در سفر خود به چند ده و مکان مقدس میرسد. نخست، به دهی به نام پرده میرود و قبر عیش و شمعون را زیارت میکند. سپس به مغارکی به نام دامون میرسد و قبر ذوالکفل را زیارت میکند. بعد به دیهای دیگر به نام اعبلین میرود که گفته میشود قبر هود در آنجا است و درخت خرتوتی نیز در حظیره آنجا قرار دارد.
راوی به حظیرهای میرسد که دو قبر در آن وجود دارد، یکی متعلق به شعیب و دیگری مربوط به دخترش که همسر موسی بوده است. مردم این دیه از مزار و مسجد آنجا به خوبی نگهداری میکنند. پس از آن، به دیهای به نام داریل میرسد که در کوه آنجا حظیرهای با چهار قبر از فرزندان یعقوب، برادران یوسف، وجود دارد.
سپس راوی به تلّی میرسد که غاری در زیر آن است و قبر مادر موسی در آنجا قرار دارد. در نهایت، به درهای میرسد که به یک دریاچه کوچک منتهی میشود و شهر طبریه در کنار آن دریا قرار دارد.
هوش مصنوعی: به دهی رسیدم که نامش پرده بود. در آنجا قبر عیش و شمعون را زیارت کردم و سپس به مکانی به نام دامون رفتم که گفتند قبر ذوالکفل در آنجاست و آن را نیز زیارت کردم. بعد به دیهی دیگر به نام اعبلین رسیدم که میگفتند قبر هود در آنجا است و من هم زیارت کردم. در آنجا درختی خراتوت در حظیرهاش وجود داشت و قبر عزیز نبی هم آنجا بود که به زیارتش رفتم. سپس به سوی جنوب راه افتادم و به دیهی دیگر به نام حظیره رسیدم. در کنار غربی این دیه درهای وجود داشت که در آن چشمهای آب زلال از سنگ بیرون میآمد و بر سر سنگها مسجدی ساخته بودند. در آن مسجد دو اتاق سنگی ساخته شده بود و سقفی سنگین بر روی آن قرار داده بودند و در کوچکی به آنجا گذاشته شده بود که ورود به آن کمی دشوار بود. دو قبر نزدیک هم در آنجا قرار داشت، یکی از آن شعیب و دیگری از دخترش، که همسر موسی بود. مردم آن دیه به خوبی از مسجد و مزار مراقبت میکردند و آنها را پاک نگه میداشتند و چراغی هم در آنجا میافروختند. بعد از آن به دیهی به نام داریل رفتم که در جانب قبلهاش کوهی وجود داشت و در میان آن کوه حظیرهای بود، که در آن چهار گور از فرزندان یعقوب قرار داشت که برادران یوسف بودند. سپس به راه خود ادامه دادم و تلی را دیدم که زیر آن غاری وجود داشت و قبر مادر موسی در آن غار بود. آنجا را زیارت کردم و بعد از آن به درهای رسیدم که در انتهای آن دریایی کوچک به نام طبریه وجود داشت، که شهر طبریه در کنار آن دریا قرار گرفته بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.