جهان اندر گشاده شد جهانی
که وصف او نیاید در زبانی
حیاتش را نباشد خوف مرگی
بهارش را نگرداند خزانی
در و دیوار او افسانه گویان
کاوخ و سنگ او اشعار خوانی
چو جغذ آنجا رود، طاوس گردد
چو گرگ آنجا رود، گردد شبانی
به رفتن چون بود، تبدیل حالی
نه نقلی از مکانی تا مکانی
بخارستان پا بر جای بنگر
ز نقل حال گردد گلستانی
ببین آن صخره پا بر جای مانده
چه سیران کرد، تا شد لعل کانی
بشوی از آب معنی دست صورت
که طباخان بگسردند خوانی
ملایک بین بزاییده ز دیوان
نزاید اینچنینی، آنچنانی
بسی دیدم درختی رسته از خاک
کی دید از خاک رسته آسمانی؟!
چو یخرج حی من میت عیان شد
جماد مرده شد صاحب عیانی
ز قطرهٔ آب دیدم که بزاید
قبای ، رستمی، یا پهلوانی
ندیدم من که از باد خیالی
برون آید بهشتی یا جنانی
ز ترجیع این غزل را ترجمان کن
به نوعی دیگرش شرح و بیان کن
ایا دری که صد رو مینمایی
هزاران در ز هرسو میگشایی
ولیک از عزت و اشراف و غیرت
خفا اندر خفا اندر خفایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف جهانی پرداخته است که ویژگیهای خاص و شگفتانگیزی دارد. این جهان به هیچ زبانی وصف نمیشود و حیات در آن هیچگونه خوف و مرگی ندارد. بهار آن همیشه برقرار است و در و دیوار آن به داستانگویی میپردازند. تغییر حال و وضعیتی که در این جهان وجود دارد، به شکلی است که نمیتوان به سادگی از مکانی به مکان دیگر منتقل شد.
شاعر به توصیف زیباییهای درختانی میپردازد که از خاک سر برآوردهاند و سخن از معجزاتی میکند که در طبیعت و زندگی رخ میدهد. او همچنین به ملائکه و انگیزههای خاص آفرینش اشاره میکند و میپرسد که چگونه میتوان از موادی مانند آب، آثاری بزرگ و شگفتانگیز چون قهرمانان یا آثار آسمانی به وجود آورد.
در انتها، شاعر با اشاره به دری که بهنظر میرسد صدها راه را به ما نشان میدهد، به راز و رمزهای عمیق و پنهانی در این عالم اشاره کرده و از عزت و شرافت یاد میکند که در پس این اسرار نهفته شده است.
هوش مصنوعی: جهان به گونهای گسترش یافته که توصیف آن حتی از زبانها نیز فراتر میرود و نمیتوان آن را به آسانی بیان کرد.
هوش مصنوعی: او زنده است و از مرگ نمیترسد، به همین دلیل بهار زندگیاش را تحت تأثیر خزانی که ممکن است بیفتد، قرار نمیدهد.
هوش مصنوعی: دیوارها و سقفهای او داستانسرایی میکنند و سنگ و کاخ او به مانند اشعاری است که خوانده میشود.
هوش مصنوعی: اگر جغد به آنجا برود، به طاووس تبدیل میشود و اگر گرگ به آنجا برود، به چوپان تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: رفتن به جایی، تغییر وضعیت و حالتی است، نه صرفاً جابهجایی از یک مکان به مکان دیگر.
هوش مصنوعی: به دقت به بخارستان نگاه کن، با شنیدن اخبار و داستانها، حال و هوای آن مانند گلستانی شده است.
هوش مصنوعی: ببنید چگونه آن صخره که بهجای مانده، در گذر زمان تغییر کرده و به سنگ قیمتی مبدل شده است.
هوش مصنوعی: دست و صورتت را با آب بشوی تا پاک و تمیز شود، زیرا آشپزها سفرهاش را برهم زدند و چه بسا از آن خوراکی باقی نمانده باشد.
هوش مصنوعی: فرشتگان از دیوان مخلوقاتی مانند این نمیآفرینند؛ این نوع و همچنان آن نوع، ویژه انسانها هستند.
هوش مصنوعی: بسیاری از درختان را دیدهام که از زمین روییدهاند، اما کی دیدهاید که درختی از زمین به آسمان برسد؟
هوش مصنوعی: وقتی که موجود زنده از موجود مرده بیرون میآید، آن زمان است که به روشنی میتوان دید که جسم بیجان، دیگر زنده نمیشود و تنها کسی که میتواند درک درستی از این حقیقت داشته باشد، کسی است که آگاهی دارد.
هوش مصنوعی: از یک قطرهٔ آب میتوان فهمید که ممکن است چه قهرمان یا پهلوانی به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: من هرگز ندیدهام که از خیال و تصور چیزی بهشت یا جنتی به وجود آید.
هوش مصنوعی: این غزل را به گونهای دیگر توضیح بده و معنای آن را روشن کن.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تو دری را به نمایش میگذاری که دارای صد چهره و جلوه مختلف است و از هر طرف به هزاران مسیر و فرصت دیگر نیز راه میدهد. به عبارت دیگر، نمایی که از تو به نمایش گذاشته میشود، همواره به سمت امکانات و گزینههای جدید باز است.
هوش مصنوعی: اما از عزت، اصالت و غیرت در دل پنهان مانده و در درون خود بسیار راز دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.