گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

از قد بلند یار و زلف پستش

وز نرگس بی خمار بی می‌مستش

ترسا بکلیسیای گبرم بینی

ناقوس بدستی و بدستی دستش

امیر معزی

از جور قد بلند و موی پستش

وز کافری نرگس ِ بی می‌ْ مستش

گریان به کلیسیا شوم بنشینم

ناقوس به یک دست و به دستی دستش

مهستی گنجوی

در رهگذری فتاده دیدم مستش

در پاش فتادم و گرفتم دستش

امروزش از آن هیچ نمی آید یاد

یعنی خبرم نیست، ولیکن هستش

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مهستی گنجوی
مولانا

سوگند بدان دل که شده است او پستش

سوگند بدان جان که شده است او مستش

سوگند بدان دم که مرا میدیدند

پیمانه به دستی و به دستی دستش

شیخ بهایی

از قد بلند یار و زلف پستش

وز کافری دو چشم بی می مستش

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه