هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با به تصویرکشیدن رنگ خزان و بهار، به تضاد و تفاوت میان دو فصل اشاره میکند. او میگوید تا زمانی که این دو با هم یکی نشوند، گل و خار (زیبایی و زشتی) نمیآید. هرچند که خار و گل در نگاه بعضی ممکن است متناقض به نظر برسند، اما شاعر از گلزار میخواهد که به این اختلاف بخندد و زیبایی و زشتی را در کنار هم بپذیرد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با به تصویرکشیدن رنگ خزان و بهار، به تضاد و تفاوت میان دو فصل اشاره میکند. او میگوید تا زمانی که این دو با هم یکی نشوند، گل و خار (زیبایی و زشتی) نمیآید. هرچند که خار و گل در نگاه بعضی ممکن است متناقض به نظر برسند، اما شاعر از گلزار میخواهد که به این اختلاف بخندد و زیبایی و زشتی را در کنار هم بپذیرد.
هوش مصنوعی: من در حالتی شبیه به پاییز هستم و تو در حالتی مشابه به بهار. تا وقتی این دو وضعیت یکی نشوند، نه گل خواهد شکفت و نه خار.
هوش مصنوعی: این گل و خار اگرچه در دیدار همدیگر را نمیپسندند، ای گلزار، با این حال بر لبانت لبخند بزن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا چند حدیث قامت و زلف نگار
تا کی باشی تو طالب بوس و کنار
گر زانکه نهای دروغزن عاشقوار
در عشق چو او هزار چون او بگذار
گفتم: که بیا وعده دوشینه بیار
ورنه بخروشم از تو اکنون چو هزار
گفتا: دهم ای همه جفا، نک زنهار!
آواز مده که گوش دارد دیوار
ای عاشق دل سوخته اندوه مدار
روزی به مُراد عاشقان گردد کار
با عشق بتان چو اوفتادت سروکار
خورشید شود همان بشادی بیدار
از دولت و از روز بهی دل بردار
عاشق نبود روز بد و دولت یار
بسیار شنیدم من و دیدم بسیار
کاشفته ببود بر تو از هر سو کار
آخر فلکت پشت شد و گیتی یار
تو شاد شدی مخالف و دشمن زار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.