هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حال زرد و پژمردهی خود سخن میگوید که باعث شده محبوبش به او بگوید دیگر به وصالش امید نداشته باشد. او به این نکته اشاره میکند که این تغییر حال باعث شده که او و محبوبش در دیدارها به ضد یکدیگر تبدیل شوند؛ او به رنگ خزان و محبوبش به رنگ بهار تشبیه شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که تو در ملاقاتهایمان به ضدیت با ما پرداختهای، حالت و روحیهات شبیه به رنگهای پاییزی است، در حالی که من هنوز پر از شادابی و انرژی بهاری هستم.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حال زرد و پژمردهی خود سخن میگوید که باعث شده محبوبش به او بگوید دیگر به وصالش امید نداشته باشد. او به این نکته اشاره میکند که این تغییر حال باعث شده که او و محبوبش در دیدارها به ضد یکدیگر تبدیل شوند؛ او به رنگ خزان و محبوبش به رنگ بهار تشبیه شده است.
هوش مصنوعی: وقتی آن معشوق معروف و زیبا چهره زرد مرا دید، به من گفت که دیگر به وصال و رسیدن به من امید نداشته باش.
هوش مصنوعی: زمانی که تو در ملاقاتهایمان به ضدیت با ما پرداختهای، حالت و روحیهات شبیه به رنگهای پاییزی است، در حالی که من هنوز پر از شادابی و انرژی بهاری هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا چند حدیث قامت و زلف نگار
تا کی باشی تو طالب بوس و کنار
گر زانکه نهای دروغزن عاشقوار
در عشق چو او هزار چون او بگذار
گفتم: که بیا وعده دوشینه بیار
ورنه بخروشم از تو اکنون چو هزار
گفتا: دهم ای همه جفا، نک زنهار!
آواز مده که گوش دارد دیوار
ای عاشق دل سوخته اندوه مدار
روزی به مُراد عاشقان گردد کار
با عشق بتان چو اوفتادت سروکار
خورشید شود همان بشادی بیدار
از دولت و از روز بهی دل بردار
عاشق نبود روز بد و دولت یار
بسیار شنیدم من و دیدم بسیار
کاشفته ببود بر تو از هر سو کار
آخر فلکت پشت شد و گیتی یار
تو شاد شدی مخالف و دشمن زار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.