گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خواجه عبدالله انصاری

دل را اثر روی تو گل پوش کند

جان را سخن خوب تو مدهوش کند

آتش که شراب وصل تو نوش کند

از لطف تو سوختن فراموش کند

میبدی

دل را اثر روی تو گل پوش کند

جان را سخن خوب تو مدهوش کند

آتش که شراب وصل تو نوش کند

از لطف تو سوختن فراموش کند.

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
سعدی

نه هر که طراز جامه بر دوش کند

خود را ز شراب کبر مدهوش کند

بدعهد بود که یار درویشی را

در حال توانگری فراموش کند

جهان ملک خاتون

دل حلقه عشق دوست در گوش کند

وز آتش سودای غمش جوش کند

از سر ننهد عشق تو سرگشته دلم

تا با تو شبی دست در آغوش کند

میرداماد

جام می اگر چه غارت هوش کند

زان پس کند اما که کسی نوش کند

نام تو چه باده ئیست یارب که چنین

تاراج خردها زره گوش کند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه