صد بار ز سر برفت عقلم و آمد
تا کی ز می شیفتگان آشامد
از کار بماندم وز بیکاری نیز
تا عاقبت کار کجا انجامد
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
صد بار ز سر برفت عقلم و آمد
تا کی ز می شیفتگان آشامد
از کار بماندم وز بیکاری نیز
تا عاقبت کار کجا انجامد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تکرار تلاشهایش برای درک عشق و شیفتگی میپردازد. او از بیپروایی و شگفتی خود میگوید که هر بار عقلش تحت تأثیر عشق قرار میگیرد و از کار و فعالیت باز میماند. در نهایت، او به این فکر میکند که سرنوشت این آشفتهحالی به کجا خواهد انجامید.
هوش مصنوعی: بارها عقل و اندیشهام از سرم پرواز کرد و نمیدانم تا چه زمانی باید منتظر بمانم تا از مینوشیدگان، کسی به سراغم بیاید.
هوش مصنوعی: من به خاطر کار نکردن و بیکاری در مضیقهام و نمیدانم عاقبت این وضعیت به کجا خواهد کشید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلف تو به فتنه باز بیرون آمد
آن کار که داند که کجا انجامد
آرام دهش دو روز در زیر کلاه
باشد که از این فتنه فرو آرامد
آخر نه به عالم آدمی زآن آمد
کاو همچو بهایم خورد و آشامد
نه کار تو آنگهی به خیر انجامد
کز لطف تو دل شکسته ای آرامد؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.