سرهای درختان گل تر میچینند
و اندر دل خود کان گهر میبینند
چون بر سر پایند که با بیبرگی
نومید نگردند و ز پا میشینند
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
سرهای درختان گل تر میچینند
و اندر دل خود کان گهر میبینند
چون بر سر پایند که با بیبرگی
نومید نگردند و ز پا میشینند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنها که درین درد مرا میبینند
در درد و دریغای منِ مسکینند
چون یک سر موی از تو خبر نیست رواست
گر هر موئی به ماتمی بنشینند
ابنای زمانه، لولیان آیینند
مدخوله روزگار، بی کابینند
ابلیس بود عامل و تلبیس، رئیس
در دهکده ای که خواجه تاشان اینند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.