گنجور

 
 
 
مولانا

مستان غمت بار دگر شوریدند

دیوانه دلانت سر مه را دیدند

آمد سر مه سلسله را جنبانید

بر آهن سرد عقل را بندیدند

رضی‌الدین آرتیمانی

آنانکه علم به عالم تجریدند

علامهٔ دانشند و عین دیدند

ناکشته، تر و خشک جهان را کشتند

نادیده بد و نیک جهان را دیدند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه