گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
خواجه عبدالله انصاری

در باغ جمال تو دری بگشادند

تا خلق ز تو در طمعی افتادند

بس جان عزیزان که بغارت دادند

واندر سر کوی تو قدم ننهادند

انوری

یاران به جهان چشم چو گل بگشادند

هر یک دو سه روز رنگ و بویی دادند

چون راست که بر بهار دل بنهادند

ازبار یگان یگان فرو افتادند

میبدی

از باغ وصال تو دری بگشادند

تا خلق بتو در طمعی افتادند

بس جان عزیزان که بغارت دادند

و اندر سر کوی تو قدم ننهادند

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
اوحدالدین کرمانی

چون دایرهٔ وجود من بنهادند

در مشورتم پیام بفرستادند

چون کار مرا قرار بی من دادند

دانم که مراد من درو بنهادند

ابن یمین

آنها که درین رباط بی بنیادند

در رهگذری بیکدیگر افتادند

دارند دل و دیده پر از آتش و آب

وز مرکز خاکی گذران چون بادند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه