گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابوسعید ابوالخیر

با علم اگر عمل برابر گردد

کام دو جهان ترا میسر گردد

مغرور مشو به خود که خواندی ورقی

زان روز حذر کن که ورق بر گردد

ازرقی هروی

مادح ز عطای تو توانگر گردد

فکرت ز سخای تو مدبر گردد

خاطر بهوای تو منور گردد

معنی بثنای تو مشهر گردد

خیام

از رنج کشیدن آدمی حر گردد

قطره چو کشد حبس صدف در گردد

گر مال نماند سر بماناد به جای

پیمانه چو شد تهی دگر پر گردد

سید حسن غزنوی

درویش ز دور تو توانگر گردد

بی دل ز قبول تو دلاور گردد

زر در کف تو به خاک ماند لیکن

گر دست به خاک برنهی زر گردد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه