خاک قدمت سعادت جان من است
خاک از قدمت همه گل و یاسمن است
سر تا قدمت خاک ز تو میرویند
زان خاک قدم چه روی برداشتن است
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
خاک قدمت سعادت جان من است
خاک از قدمت همه گل و یاسمن است
سر تا قدمت خاک ز تو میرویند
زان خاک قدم چه روی برداشتن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بیت شاعر به عشق و ارادت به محبوب اشاره دارد. او خاکی را که قدمهای محبوب بر آن میافتد، سعادت جان خود میداند و آن را مملو از زیبایی، مانند گل و یاسمن، میخواند. همچنین، او به این نکته اشاره میکند که تمام وجودش به خاطر محبوبیت او شکوفا میشود و نمیتواند از این عشق روی برگرداند.
هوش مصنوعی: خاکی که زیر پاهای توست باعث خوشبختی و نیکبختی من است و آن خاک به اندازهای باارزش و زیباست که از آن گل و یاسمن روییده میشود.
هوش مصنوعی: تمام بدن تو در خاک ریشه دارد و از تو میروید؛ بنابراین، از آن خاک چه امیدی به برداشتن قدم است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن بت که رخش رشک گل و یاسمن است
وز غمزهٔ شوخ فتنهٔ مرد و زن است
دیدم به رهش ز لطف چون آب روان
آن آب روان هنوز در چشم من است
وصفت نه به اندازهٔ عقلِ کَهُن است
کز وصفِ تو هر چه گفته آمد، سَخُن است
در هر دو جهان هر گلِ وصفت که شکفت
در وادی توحیدِ تو یک خاربُن است
از عهد مگو که او نه بر پای من است
چون زلف تو عهد من شکن در شکن است
زان بند شکن مگو که اندر لب تست
یا زان آتش که از لبت در دهن است
برخیز و بده باده چه جای سخن است
کامشب دهن تنگ تو روزی من است
ما را چو رخ خویش می گلگون ده
کاین توبه من چو زلف تو پرشکن است
سید پسرا روی تو ماه ختن است
بالات براستی چو سرو چمن است
گر پسته شیرین تو خندان نشدی
معلوم کجا شدی که هیچت دهن است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.