گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
اهلی شیرازی

ساقی تو مگر چشم کرم باز کنی

تا کی همه شیوه جفا ساز کنی

دریا دریا بکام مستان ریزی

یک جرعه بما دهی و صد ناز کنی

ایرج میرزا

حیفست که خُلفِ وعده آغاز کنی

با شعر مرا از سر خود باز کنی

با داشتن هزارها بوقلمون

از دادن یک بوقلمون ناز کنی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه