بیگانه شوی ز صحبت بیگانه
بشنو سخن راست از این دیوانه
صد خانه پر از شهد کنی چون زنبور
گر زانکه جدا کنی ز اینان خانه
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
بیگانه شوی ز صحبت بیگانه
بشنو سخن راست از این دیوانه
صد خانه پر از شهد کنی چون زنبور
گر زانکه جدا کنی ز اینان خانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در هجو من ای قوامی فرزانه
گر ماز شدی تا بسر خمخانه
من سوزنیم گنگ و نر و دیوانه
بندم و تیر هر دو از یکنانه
در راه فرید کاتب فرزانه
بگشاد شبی در تناسل خانه
آورده به صحرای جهان مردانه
خوارزمیکی باره و دندانه
مستش دیدم، گرفته راه خانه
خلقی با او، ز خویش و از بیگانه
خود را بستم برو زدم مستانه
ز آنگونه که با شمع کند پروانه
این بادیهٔ تو را سری پیدا نه
پختن طمعِ وصل تو جز سودا نه
جان عاشقِ تو، ولیک جان اینجا نه
تو در دلِ ما ولیک دل با ما نه
ای در طلب تو عاقلان دیوانه
در راه غم تو آشنا بیگانه
چون می نتوان با تو شدن هم خانه
در نور خودم بسوز چون پروانه
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.