گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

از جان بشنیده‌ام نوای غم تو

نی خود جانهاست ذره‌های غم تو

آن صورتها که در درون می‌آیند

تابند چو ذره در هوای غم تو

اسیری لاهیجی

زان دم که شدیم آشنای غم تو

بیگانه ز خویشم از جفای غم تو

با عشق تو عهد ماچو محکم بودست

کردیم جهان و جان فدای غم تو

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه