گنجور

 
 
 
سوزنی سمرقندی

طوطی بپرید از قفس بلخ بمرد

چون دید بجای نیشکر نیزه غرو

چون بلبل بر گل بگل و سرو بسرو

واکنون بخس اندر آورد سر چو تذرو

مهستی گنجوی

مؤذن پسری تازه‌تر از لالهٔ مرو

رنگ رخش آب برده از خون تذرو

آوازهٔ قامت خوشش چون برخاست

در خال بباغ در نماز آمد سرو

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مهستی گنجوی
کمال‌الدین اسماعیل

هر سال که تشریف دهی چون گل نو

با باد بود برفتنت بسته گرو

من لابه کنان چو بلبل اندر پی تو

تو خنده زنان گوش در اکنده ورو

محتشم کاشانی

این کوثر فیض بخش کز خجلت او

آب چه زمزم به زمین رفته فرو

گر جوشد و بیرون رود از سرچه عجب

کز عکس رخ تو آتش افتاده درو

مشتاق اصفهانی

ای برده بحسن از مه و خورشید گرو

وز داس جفاکشت وفا کرده درو

از کلبه اغیار بکاشانه ما

برخیز و بیا ولیک بنشین و مرو

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه