هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به تصویرسازی از عشق و حالتی مانند خوابپردازی میپردازد. او کاهگلان، یعنی عاشقان را توصیف میکند که در دامن زمین به آرامش نشستهاند و زمین را برای آنها مانند مرکبی آماده کرده است. در نهایت، این خفتگان در خواب به سوی عالم بالا و مقامهای عالیتری میروند، همچون اصحاب کهف.
هوش مصنوعی: این بیت به داستان افرادی اشاره دارد که در خواب عمیق فرو رفتهاند و به جایی بالا و خوب رفتهاند، مانند داستان اصحاب کهف که به صورت معجزهآسا مدتی طولانی خوابیده بودند و سپس بیدار شدند. این خواب به نوعی نماد آرامش و استراحت موقتی است که ممکن است به دنیای بالاتر و بهتری منتقل شوند.
همایون در ۶ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۱۰ نوشته:
ما کاهلگان عشق و پهلو به زمین کرده است زمین را کرمش مرکب و زین تا میبرد این خفتگکانرا در خواب اصحاف الکهف تا سوی علیین جلال دین راه معنی را برای همگان آشکار میسازد ولی براستی برای او فرقی ندارد که کی آنرا دریابد چون میداند که راهی و حقیقتی دیگر در کار نیست پس هیچ اصرار و عجلهای هم مورد ندارد حتی اگر همه هم به خواب روند معنیها در کارند و بیدار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به تصویرسازی از عشق و حالتی مانند خوابپردازی میپردازد. او کاهگلان، یعنی عاشقان را توصیف میکند که در دامن زمین به آرامش نشستهاند و زمین را برای آنها مانند مرکبی آماده کرده است. در نهایت، این خفتگان در خواب به سوی عالم بالا و مقامهای عالیتری میروند، همچون اصحاب کهف.
هوش مصنوعی: ما مثل کاههای عشق هستیم که به زمین چسبیدهایم. عشق، ما را سوار بر اسب میکند و از زمین جدا نمیسازد.
هوش مصنوعی: این بیت به داستان افرادی اشاره دارد که در خواب عمیق فرو رفتهاند و به جایی بالا و خوب رفتهاند، مانند داستان اصحاب کهف که به صورت معجزهآسا مدتی طولانی خوابیده بودند و سپس بیدار شدند. این خواب به نوعی نماد آرامش و استراحت موقتی است که ممکن است به دنیای بالاتر و بهتری منتقل شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باید که تو اینقدر بدانی بیقین
کان کو چو تویی برآرد از خاک زمین
ناخواسته داد آنچه بایست همه
ناگفته دهد هر آنچه آید پس از این
در راه یگانگی نه کفرست و نه دین
یک گام زخود برون نه و راه ببین
ای جان جهان تو راه اسلام گزین
با مار سیه نشین و با ما منشین
از کفر کشد زریر شیبانی کین
آباد کند زریر شیبانی دین
بر چرخ نهد زریر شیبانی زین
این مرتبت زریر شیبانی بین
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین
اندر دو جهان کرا بود زهره این
مردان سازند جای در خانه زین
باشند زنان خانه نشین همچو نگین
بر عکس بود کار من بی دل و دین
در خانه زین زن و منم خانه نشین
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.