گنجور

 
 
 
بابافغانی

جام می و بزم عشرت از میخواران

فردوس جزای عمل هشیاران

نظاره ی سرو و ارغوان از یاران

عشاق و خیال آتشین رخساران

کلیم

برگرد تو ای قدوه نیکوکاران

روزی دو سه تب گشت چو خدمتکاران

می خواست که از خلق خوشت آموزد

راه روش سلوک با بیماران

صفایی جندقی

چون چشم من از فراق بینی باران

زنهار ملامتم مکن چون یاران

برگریه ام ار خنده ات آید نه شگفت

رسم است که باغ بشکفد از باران

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه