گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
مسعود سعد سلمان

تن کوبم و سرپیچم و بر روی زنم

آماده درد و رنج و اندوه منم

نه ریزم و نه گدازم و نه شکنم

فولاد رخ و سنگ سر و روی تنم

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سنایی

از آمدنم فزود رنج بدنم

از بودن خود همیشه اندر محنم

وز بیم شدن باغم و درد حزنم

نه آمدن و نه بدن و نه شدنم

عین‌القضات همدانی

چندان نازست ز عشق با جان و تنم

گویا که تو عاشقی و معشوق منم

ادیب صابر

هر چند درآب دیده غرق است تنم

از آتش دل سوخت زبان در دهنم

با ذل غریبی و فراق وطنم

جز دمن من مباد از این سان که منم

عطار

هیچم همه تا با خود و با خویشتنم

هستم همه تا با خود و با جان و تنم

تا میماند از «من» من یک مویی

مویی نشود پدید چیزی که منم

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه